نوید شاهد فارس :شهید سهيل اديبی
در تاريخ اول خرداد ماه سال 1345 شمسي در يک خانواده مذهبي و فرهنگي که
بيش از يک قرن عمر خود را وقف تعليم و تربيت و ارشاد فرزندان اين شهرستان
نموده و شايد بتوان گفت جزء اولين پايه گذاران فرهنگ در اين منطقه بوده
ديده به جهان گشود. و پس از طي تحصيلات ابتدائي و دوره راهنمايي ، سال اول
در دبيرستان ابواسحاق و سال دوم در دبيرستان بزرگ مجرد در رشته اقتصاد
مشغول تحصيل بود .
سهيل نوجوان مومن ، مودب و فوق العاده نترس و
دلير بود و هميشه آرزو داشت که در راه خداا و رزم با کفار به شهادت برسد
زيرا واقعاً راه صحيح خود را انتخاب کرده بود . و فرمان رهبر عاليقدر امام
امت را با علاقه مندي و ايمان کامل اطاعت مي نمود . و به مرحله عمل و اجراء
گذشت . سهيل در اوقات فراغت کتاب مطالعه مي کرد و مقلد جدي امام خميني بود
و از رساله ايشان استفاده و دقيق عمل مي کرد . گذشته از نمازهاي واجب به
نمازهاي شب و نوافل زياد اهميت مي داد . حتي در سنگر و هميشه در نماز جمعه و
جماعت و نيز دعاي کميل و توسل ، و تشييع جنازه شهدا شرکت مي کرد .
شهید
ادیبی در دهم تير ماه 1361 از کازرون به شيراز عازم جبهه هاي نبرد گرديد و
از طريق همدان به پادگان باختران و سپس به جوانرود (غرب کشور) اعزام گرديد
. سهیل از جوانرود به منطقه اي به نام ازگله خط مقدم مرزي اعزام شدو در
تاريخ 29 تيرماه 1361 بخانواده اش نامه اي نوشت و اظهار داشت که ما در
مناطق کوهستاني غرب کشور در سنگر پدافند مي کنيم . اين اولين و آخرين نامه
اي بود و سرانجام در
نهم مرداد ماه 1361 در غرب کشور بدست مزدوران بعثي
شربت شهادت را نوشيد .
پيکر
پاک اين نوجوان معصوم در روز چهارشنبه 12 تیر 61 در کازرون رسيد و در ميان
شور و احساسات مردم شريف و شهيدپرور کازرون از بيمارستان شهيد رجائي کازرون
تا قطعه شهدا واقع در بهشت زهرا تشييع و در حاليکه لباس رزم در برداشت با
انجام مراسم کامل مذهبي با حضور امام جمعه محترم کازرون حجت الاسلام
والمسلين حاج شيخ اسدالله ايماني و علماء ديگر پيکر غرقه بخونش بخاک سپرده
شد .
مادرش می گوید:بعضي اوقات درباره
رفتن به جبهه با بنده صحبت مي کرد مي گفت : مادر من ارزوي شهادت دارم و مي
خواهم تا گناهانم زيادنشده شهيد شوم زيرا پايان زندگي مرگ است چه بهتر که
با افتخار شهيد شوم . مي گفت : مادر اگرمن شهيد شدم مرا در بهشت زهرا کنار
دوستانم دفن کنيد ، مادر در شهادت من صبور باش و سعي کن اجرت ضايع نشود
مادر اين آخرين عکسي که گرفته ام برمزارم نصب کنيد مادر ، وقتي جسد مرا
آوردند تو از من ديدن مکن ، زيرا بدن شهيد با مشاهده مادر مي لرزد.
وی در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:ظالم را رها
نکنيد . بايد با آنها جنگيد تا فسادهايي که بوسيله آنها بر روي زمين بوجود
مي آيد از بين برود و همه با آرامش خاطر در زير پرچم لا اله الا الله و
زير حکومت خدا که بوسيله امام دوازدهم امام مهدي (عج) بر پا مي شود زندگي
کنند و در آن موقع است که مستضعفين وارث زمين مي شوند و هيچ محروم و
مستضعفي بر روي زمين وجود نخواهد داشت و همه مردم در کنار هم زندگي مي کنند
و هيچ زورگويي نيست که زور گويد .
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسنادایثارگران فارس