در سالروز شهادت منتشر می شود:
باید به هوش باشیم. باید بندهای اسارت نفس را از هم پاره کنیم همچون مسافری که به هیچ چیز دل نبسته ، دل از دنیا برکنیم . کوله بار خود را سبک گردانیم . رفتن را آغاز کنیم . حرکت کنیم بسوی نور و نمانیم در ظلمت ، مسافر در حرکت است .
دلنوشته خواندنی سردار شهید «جواد رهبر دهقان»

نوید شاهد البرز؛ سردار شهید «جواد رهبردهقان» که فرزند «ماشالله و زهرا » است در شهر کرج در دوم خرداد ماه 1341، چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و به عنوان رزمنده ای سپاهی پا به عرصه دفاع مقدس نهاد و بعد از جانبازی های فراوان در هفدهم تیرماه 1365، در سمت فرمانده گردان در حالیکه از کشور خود دفاع می کرد. در منطقه جنگی مهران در عملیات «کربلای یک» به درجه شهادت نایل آمد و تربت پاکش در گلزار شهدای امامزاده محمد در کرج مظهر ایستادگی و ایثار در راه وطن است.

دلنوشته شهید «جوادرهبر دهقان» را در ادامه مطلب در پیش روی دارید:

بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر گرامی اسلام فرمود:

مرا با دنیا چکار ، من در دنیا چون مسافری هستم که در سایه درختی نشست و رفت و آنرا واگذاشت .

راستی پیامبر گرامی اسلام چه زیبا سخن گفته و روش زندگی تمامی آدمیان را چگونه در یک جمله بیان نموده است . اساسا بسیاری دستورات ائمه برای بیان نوع زندگی ما آدمیان همین گونه است .

مرا با دنیا چکار ، دنیا چیست به جز متاعی کودکانه ، دنیا چیست به جز ماری خوش خط و خال، دنیا چیست به جز عروسی نیرنگ باز و پیری فرتوت، دنیای یعنی پست. دنیا وسیله ای است که شیطان بوسیله آن می تواند خلیفة الله ... را از سریر عزت بر هزیز ذلت بکشاند .

و چه زیبا بیان فرموده : که من مسافرم . مگر در رحم مادر توانستم عمری جاودان داشته باشم . که در این دنیا بتوانم . در شکم مادر همچون بازی که برای روئیدن تلاش می کند ، خالقم آماده ام کرد تا سر از خاک بدر آورم . تا متولد گردم . تا به دنیا بیایم . اما آمدنم برای چه ، ماندم برای چه و رفتنم برای چه ، چگونه باید بمانم و چگونه باید بروم . آیا باید در این دنیا چه نوع زندگی اختیار کنم .

نمی دانم هنگام تولد هر کودک درست زمانی که اطرافیان به پایکوبی و شادی می پردازند او چه می بیند ، دنیا چگونه جلوه می کند در نظر این کودک ، که او بر خلاف اطرافیان بشدت می گرید ، شاید چهره واقعی این مار خوش خط و خال را دیده و یا شاید .....

اما دیری نمی پاید که این عروس بد طینت آن چنان خود را زیبا می نمایاند که کودک سخت فریفته وی می گردد . و با بزرگ شدنش علاقه اش بیشتر می گردد وظیفه شیطان هم در این میان پهن کردن دامهای رنگارنگ و برای گرفتار کردن این خلیفه خدا و کشاندن او به اسفل السافلین است .

حب دنیا کم کم سراسر وجود این کودک را تحت الشعاع قرار داده می رود که تمامی هدف خود را در همین مکان خلاصه نماید که ناگاه پیامبر اسلام فریاد بر می آورد که ای انسان تو را با دنیا چکار ، تو مسافری ، تو رفتنی هستی ، دنیا برای تست ، نه تو برای دنیا ، دنیا مزرعه ای است برای کشت علفهای هرزه این مزرعه ار از بن ریشه کن ، کن و بجای آن به کشت برای برداشت آخرتت بپرداز چرا سرگرمی به گلهای رنگارنگ چرا این علفهای هرزه تمام نیرویت را به خود اختصاص داده ، چرا از کشت عفلقی و شیطان وسوسه می کند ، دل را می میراند که ما را از یاد رفتن باز می دارد . فکر می کنیم جاودانه هستیم در این دنیا .

باید به هوش باشیم. باید بندهای اسارت نفس را از هم پاره کنیم همچون مسافری که به هیچ چیز دل نبسته ، دل از دنیا برکنیم . کوله بار خود را سبک گردانیم . رفتن را آغاز کنیم . حرکت کنیم بسوی نور و نمانیم در ظلمت ، مسافر در حرکت است . مسافر بارش سبک است ، مسافر با تحرک است ، پیامبر مسافر بود ، پس ما نباید راکد باشیم .

والسلام علیکم و رحمة ا.....و برکاته

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده