پای درسی از کلام حکیمانه شهید «عباسعلی جلالی»
نوید شاهد البرز؛ شهيد «عباسعلي جلالي» که فرزند «مرتضي» است در تاريخ اول آذر ماه 1345، در شهرستان «تفت» در يزد در خانواده اي شيعه و مومن چشم جهان گشود. او دومین فرزند خانواده و دارای سه خواهر و یک برادر بود. وي تحصيلات خود را تا پايان اول راهنمايي در اين شهر گذراند و سپس به همراه خانواده به شهرستان كرج نقل مكان نمود. پدر وي كارگر كارخانه كاشي «ايرانا» و مادرش خانه دار بود. وي پس از سكونت در شهرستان كرج تحصيلات خود را تا كلاس اول دبيرستان ادامه داد.
درسال
63، جهت انجام دوره سربازي اش وارد سپاه شد و به عنوان پاسدار وظيفه مشغول خدمت شد.
تا اين كه بعد از رشادت ها و جانبازی های فراوان در دوم تیرماه 1365، بر اثر سانحه
بريده شدن فرمان تراكتور و پرتاب شدن وی در دره جاده بين «گلو وزيده» در منطقه کردستان به دشهادت رسید. تربت پاک شهید در «امامزاده محمد کرج» نمادی از ایثار و شهامت راه
وطن است.
وصیت نامه از شهید«عباسعلی جلالی » در دست ماست که آن را در ادامه مطلب می آوریم:
«شكر و سپاس خداي بزرگ كه به اين بنده خاطي مهلتي داد تا اين كلمات را براين ورقهاي بس بي ارزش بياورم و براي عزيزانم كه از حالاي من سرچشمه گرفته اند و مانند اعضاي من هستند همانطور كه عضوي نمي تواند دوري عضو ديگر را تحمل نمايد.
مادرم شايد وصيتي باشد براي شما كه از ضميرم برمي خيزد و اميدوارم كه به ضمير شماها نشيند. باري بنده درگه خاكي گناهاني كردم حكمها كه از وجود انسانيت خارج بود بر زبان راندم خود به اين گنه هائي كه كردم معترف هستم و دست امانت به سوي خداوند الرحمن دارم كه شايد قوتي به دست بدهد كه دراين راه طولاني بتوانم اين پيكره بي ارزش را كه ابزاري است درجهت آن هدف اعلا گرفته و آن را پرورش دهم و بتوانم به وسيله آن افراد مفيدي براي جامعه عزيز تحويل دهم زيرا كه تمام كوشش ها در اين است كه دراين برهه از زمان كه مسئوليت آن بر عهده ما است، باشد كه به سلامت به نسل آينده تحويل دهيم. دراين مسير طولاني خطاها و گناهاني وجود دارد كه انسان را از مسير خارج و در دره بس مخوف وجود و خوي حيوانيست پرت مي كند كه بنده حقير مي خواهم به اجمالي كه مي دانم و ياراي توانائي من نيست بيان نمايم و اگر شما هم به آن عمل نمائـيد مي دانم كه هميشه موفق و انسانهائي والا مي شويد زيرا جامعه انسان بي ارزش نمي خواهد و فقط كسي كه براي جامعه مفيد است به او قيمت و بها مي دهد.
اولين فساد كه باعث تباه انسان مي شود و غریضه آن در وجود هرانسان قرار دارد. غريزه شهواني است كه بسي انسانها را از مسير پرت و به انحراف كشانده است. پس بايد با آن به درستي رفتار كرد زيرا اگر باشد برخورد وسركوب گردد مانند آتش زير خاكستر مي گردد و به حدي فوران خواهد نمود و تعادل اخلاط انسان را به هم خواهد زد كه بعدا نظرش چيزي جز اين نبود و مي گفت كه با سخترين روش بايد با آن برخورد شود و اما اگر براي آن حد و مرزي حائل نشويم. چيزي جز خارج از خوي حيوانيت نيست كه جامعه فعلي غرب اسير آن است و به آن دچار گرديده و هر لحظه گرداب عظيم آن را در هم مي كوبد پس شما بايد چيزي در اواسط آن رفتار نمائيد.
اولين نكته كه باعث مي شود انسان به اين بزه اجتماعي دچار گردد صحبتهاي نامشروع يا غيره محارم است زيرا اين حرفهاي ركيك ضميمه اي مي شود كه شما به فسادكشيده شويد پس اولين نكته اين است كه سعي كنيد حرف ها و صحبتهاي خود را در چهارچوب ادب و قانون شرع بيان نمائيد كه خود اصلي ترين راه است كه اگر از آن دوري جوئيد. يك پايتان از صخره سر خورده است و در سقوط هستيد مگر آن طناب عظيم توبه بتواند شما را نجات دهد فرزندانم از شوخي هاي نامربوط با اجنبي ها خودداري نمائيد كه ضميمه فساد است زيرااندك اندك و به تدريج ورطه هلاكت مي رسد.
من بسي در اين عمر كوتاه خود تجربه ها دراين رابطه به دست آورده ام و انسانهائي راديدم كه چاره اي نديدند جز هلاكت زيرا ديگر توبه هم براي آنها غيره ممكن است و عادتي اسير خطرناك شده است و دومين نكته شمابايد بدنهاي خود را از نامحرم بپوشانيد زيرا مانع بسي سخت در راه شيطان وجود خود قرار داده ايد. در زمان گذشته كه مصادف بود با كشف حجاب و متزلزل شدن چهارچوب خانواده اين رسم كه در وجود هيچ انسان ايراني نبود به ما تحميل نمودند و ما را به اسارت رسومات منحط غربي دچار گردانيدند اما لطف باري تعالي حق يارما گشت و جلوي اين خطر عظيم كه جامعه را به فساد كشانده بود گرفت و بارديگر اسلام ناب را در خاطر ما زنده گردانيد. شماها چه مرد و زن بايد حجابتان كامل رعايت نمائيد هرچند كه دراطراف شماها انسانهایی به حرفه این منافقین از خدا بی خبر و هزار چهره هستند.
از امام امت خمینی بت شکن، اسلام و انقلاب و روحانیت و ولایت فقیه دفاع کنید نگذارید که کسی به انبیاء ضربه ای وارد کند.
و اما سخنی با مادرم؛
مادر عزیزم! نور چشمم من چه کنم تا این سن چقدر زحمت برای من کشیدی. چقدر زحمت ها در ماموریتم به تو دادم مرا حلال کن که نتوانستم جبران این همه زحمات تو را بکنم مادرم مگر من از علی اکبر پسر امام حسین رنگین تر است.
مادرم شب شهادت مرا شب عروسیم بدانید و هیچگونه گریه و زاری نکنید که دشمن از گریه کردن تو شاد می شود. همیشه خوشحال باش و استوار و اگر خواستید گریه کنی در جای خلوت گریه کن که نکند دشمن اسلام و روحانیت تو را ببیند.
سخنی با برادرانم ؛
برادرانم! بهتر از جانم می خواهم که پیروی امام و یارانش باشید نکند که امام را تنها بگذارید نکند با تنها گذاشتن این امام این همه خون شهیدانمان به هدر برود اگر در آن زمان که من با آنها بودم آنها را اذیت کردم من را ببخشید و من را حلال کنید.
و اما ای پدرم من یک سال نماز و یک ماه روزه بدهکار هستم اگر توانستید بگیرید. اگر هر کس با این انقلاب و امام و روحانیت و دولت جمهوری اسلامی بدبین است حق شرکت کردن در تشییع جنازه من و مجالس من را ندارد.
و ای پدرم اگر توانستید مرا با لباس رزم و پوتین در «امام زاده محمد» حصارک دفن کنید.
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری