فرازی از کلام و حیات طیبه شهید جاویدالاثر «امیرحسین عربی» در سالروز شهادتش
نوید شاهد البرز؛ شهید «امیر حسین عربی» فرزند «سید قربان» به تاریخ پنجم شهریور 1344، در شهرستان «تویسرکان» در خانواده ای مومن و متدین دیده به جهان گشود. وی پس از سپری کردن دوران کودکی همراه خانواده به کرج نقل مکان کردند وی در سن هفت سالگی جهت کسب علم و دانش به مدرسه رفت و تاکلاس اول راهنمایی درس خواند و پس از آن ترک تحصیل کرده و به کار مشغول شد. وی پس از پیروزی انقلاب عضو بسیج گردید و در این نهاد انقلابی به فعالیت پرداخت و پس از آن وارد سپاه شد.
وی در طول
جنگ تحمیلی بارها به جبهه اعزام شد و با رشادت فراوان به نبرد با لشگریان کفر
پرداخت که در آخرین اعزامش به عنوان پاسداری افتخاری در عملیات بیت المقدس شش در
تاریخ بیست و دوم خردادماه 1367، در جبهه عملیاتی «ماووت» جاویدالاثر شد و به جرگه
برادر شهیدش «حسین رضا» پیوست.
شهید «امیرحسین عربی» در وصیت نامه خود چنین آورده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله.»
آنانکه ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است:
با سلام و درود امید تعجیل در ظهور آقا امام زمان و با سلام درود به نایب بر حقش امام خمینی و به امید پیروزی رزمندگان اسلام در تمامی جبهه های حق و بامید صبر به خانواده شهدا و مجروحین و جانبازان و اسراء مادرم میدانم که لایق شهید شدن نیستم اما اگر خدا این فیض عظیم نصیبم کرد. از تو نمی خواهم که در مرگم گریه نکنی لیکن با گریه کردن خود دشمن را شاد نگردان زیرا که من به ندای «هل من ناصر حسین» زمان خویش خمینی بت شکن لبیک گفته و از این جهان فانی دل کنده و به جهان اخروی می پیوندم.
و تو ای پدر در مرگم غصه ای به دلت راه مده زیرا که مردن برای همه است وهرچه بهتر که این مردن در راه خدا و اسلام و قرآن باشد و از شما برادران عزیزم می خواهم که اسلحه به زمین افتاده مرا در دست گرفته و مگذارید که دشمنان اسلام این جوشش عظیم را از بین ببرندو شما خواهران عزیزم اگر نمیتوانید در جبهه باشید حتما پشت جبهه را محکم نگاه داشته و با حجاب خود تو دهنی محکمی به اصطلاح متمدنهای داخلی بکوبید. و سخنی چند با فامیلهای گرامیم دارم و می دانم که کوچکتر از آنها که پندی به شما می خواهم که از اسلام و امام دست برنداشته و در هر زمان مکان ازاین دو حمایت کنید:
سخنی نیز به عنوان یک برادر کوچکتر با برادران بسیجی پایگاه مقاومت دارم از آنها نیز می خواهم که هیچگاه بسیج و جبهه را تنها نگذارید و همینطور نگذارید که منافقین ایادی شرق و غرب در آنجا نفوذ کند. با امت شهید پرور نیز صحبتی به عنوان یک فرد کوچک دارم و از آنها هم می خواهم که نگذارید بی بندباری در جامعه پا بگیرد در آخر از همه شما طلب حلالیت می کنم باشد که من نیز در زمره شهدای انقلاب باشم.
همینطور عاجزانه طلب مغفرت می کنم و از شما می خواهم مرا در کنار دیگر شهدای انقلاب امام زاده محمد حصارک به خاک بسپارید باشد به خاطر این عزیزان شهدا مرا نیز خدا مورد بخشش قرار دهد.
والسلام علی من اتبع الهدی
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
به امید پیروزی رزمندگان اسلام و به امید زیارت کربلای حسین انشاالله جبهه جنوب
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری