تاملی بر وصیت نامه شهید «قلی قدیانلو» در سالروز شهادتش
دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۲۱:۴۰
خداوندا! مرا ببخش که تمام عمرم با گناه سر کرده ام و پس از این به سوی تو دست دراز می کنم و از شما تمنا می کنم که ببخش ما و دوستانمان را هم اکنون در چادر کهنه که به دست خود با خون شهیدان به دست آمده زندگی می کنیم و امشب آخرین شب است که باید اینجا بگذرانیم وصیت خود را می نمایم.
نوید
شاهد البرز؛ شهید«قلی قدیانلو» که فرزند«عبدالله» و «ماه طلعت» است که در سال 1338،
در شهر قزوین چشم به جهان گشود. او تحصیلات خود را تا کلاس پنجم ابتدایی ادامه داد
و با شغل بنایی امرار معاش می کرد. وی در دوران دفاع مدس به عنوان رزمنده ای غیور
و مبارز پا به عرصه دفاع مقدس نهاد و در اندیمشک اوج حماسه آفرینی خود را بر صفحه
روزگار حک کرد و در تاریخ بیست و یکم خردادماه 1362، بال در بال ملکوت گشود و به
سوی معبود حقیقی پرواز کرد. پیکرپاکش هنوز به حفظ و حراست از مرزها می پردازد.
شهید «قلی قدیانلو» وصیت نامه نورانی خود را با آیه ای از سوره توبه مزین نموده است. برشی از این وصیت نامه را در ادامه می خوانیم:
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»
ای خوشا با فرق خون در لقای یار رفتن سرجدا پیکر جدا در محضر داد رفتن درود بر امام خمینی ابراهیم زمان و حسین دوران و درود بر حزب الله 15 خرداد تاکنون یار و یاور امام بوده و همچنین سلام بر عاشورا و شهیدان روز عاشورا از خرداد تا 22 بهمن تا کربلای سرچشمه تهران در کربلای معنوی و پر وسعت ایران خداوندا مرا ببخش که نتوانسته ام کاری نیک انجام دهم و نتوانستم خدمت بزرگ به تو بکنم. بنده بی زبان و بی دست و پا جلوی تو چه کاری از دستم ساخته است.
ای خوشا با فرق خون در لقای یار رفتن سرجدا پیکر جدا در محضر داد رفتن درود بر امام خمینی ابراهیم زمان و حسین دوران و درود بر حزب الله 15 خرداد تاکنون یار و یاور امام بوده و همچنین سلام بر عاشورا و شهیدان روز عاشورا از خرداد تا 22 بهمن تا کربلای سرچشمه تهران در کربلای معنوی و پر وسعت ایران خداوندا مرا ببخش که نتوانسته ام کاری نیک انجام دهم و نتوانستم خدمت بزرگ به تو بکنم. بنده بی زبان و بی دست و پا جلوی تو چه کاری از دستم ساخته است.
خداوندا مرا ببخش که تمام عمرم با گناه سر کرده ام و پس از این به سوی تو دست دراز می کنم و از شما تمنا می کنم که ببخش ما و دوستانمان را هم اکنون در چادر کهنه که به دست خود با خون شهیدان به دست آمده زندگی می کنیم و امشب آخرین شب است که باید اینجا بگذرانیم وصیت خود را می نمایم.
من که از مال دنیا چیزی ندارم آنچه که دارم یک ساختمان که با پدرم شریک هستیم آن را یعنی نصفش را به نام پسرم نماید و از بچه هایم خوب سرپرستی کنید. آنها زیاد رنج نبرند و به پسرم بیاموزند راه شهیدان را ادامه دهد و یک تصویر با لباس سربازی دارم بر سر قبرم نصب نمایند. یک گردن بند طلا دارم به محمد پسرم هدیه نمایند. پدری بزرگ دارم هر وقت من به یادت افتادم به محمد نظر بنما من در نظرت ظاهر می شوم. باری از پدرم و مادرم عذرخواهی می کنم که در موقع آمدن خداحافظی نکردم و از برادرم ولی الله پوزش می طلبم. امیدوارم مرا حلال کند و به خدمتش سلام دارم و از همسرم خواهش می کنم زیاد گریه نکند و شکر خدا را به جا آورد چون من از آن خیلی شرمنده هستم و نتوانستم به این صور ت خدمت کنم امیدوارم مرا حلال کند و بچه های عزیزم را اول به خدای متعال می سپارم دوم به پدر و مادرم و همسرم از آنها خیلی مواظبت کنند و پدر و مادرم و برادرم بگویید زیاد گریه نکنید و فقط شکر خدا را بجا بیاورند هیچوقت ناراحتی ایجاد نکنند باری زیاد ادامه نمی دهم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
پیامی از جبهه نبرد
عشق خدا
عشق خدا شور حسین بر سرم سرباز اسلامم خمینی رهبرم
دارای سردوش جنداله خودسرافراز از مهر حزب الله یم
پویای خط سرخ ثارالله یم والا امام گفته من رزم آورم
سرباز اسلامم خمینی رهبرم
عشق خدا
عشق خدا شور حسین بر سرم سرباز اسلامم خمینی رهبرم
دارای سردوش جنداله خودسرافراز از مهر حزب الله یم
پویای خط سرخ ثارالله یم والا امام گفته من رزم آورم
سرباز اسلامم خمینی رهبرم
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
نظر شما