در سالروز شهادت «مرتضی بیک محمدلو» منتشر می شود؛
خیلی دلم برایشان تنگ شده است. چند روز پیش خیلی دلم تنگ شده بود و کم مانده بود گریه کنم البته شهادت برادر «مهدی زین الدین» هم بود ناراحت بودم
نامه به یادگار مانده

نویدشاهدالبرز؛ شهید «مرتضی بیک محمدلو» که فرزند «اسماعیل و فاطمه» است در بیستم اسفند ماه 1342، در تهران چشم به جهان گشود. وی در دوران دفاع مقدس پا به عرصه نبرد علیه دشمن بعثی متجاوز نهاد و به عنوان رزمنده سپاهی بعد از رشادت ها و دلاوردیهای فراوان در جبهه جنوب(اهواز) در پانزدهم خردادماه 1367، به شهادت رسید. تربت پاک او در گلزار شهدای شهر قم نمادی از ایثار و وطن پرستی در راه میهن و دین است.

نامه به یادگار مانده شهید «مرتضی بیک محمدلو» را در ادامه می خوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم
نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و به نام یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود و با سلام و درود بر نائب بر حقش امام امت رهبر کبیر انقلاب اسلامی و با درود بر روان پاک شهیدان گلگون کفن از کربلای حسین(ع) تاکنون
خدمت پدر و مادر عزیز و گرامیم سلام می رسانم و ضمن عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند تبارک و تعالی خواهان و خواستارم و امیدوارم که همیشه موفق و پاینده باشید. باری اگر از احوالات حقیر خواسته باشید به حمدالله خوب می باشم. در ضمن نامه پر از مهر و محبت شما درتاریخ دوم آذر ماه 1363، به دست حقیر رسید. در یکی از روزهای خوب و آفتابی منطقه غرب و در شب جمعه که قرار بود دعای کمیل را بخوانیم و من آنقدر نگران بودم زیرا چندین نامه نوشته بودم و نامه ای برایم نیامده بود و از اینکه نامه شما رسید خیلی خوشحال شدم مثل اینکه در تاریکی بوده باشم و بادیدن نامه به روشنایی آمده باشم و اما از اینکه در این نامه چندین خبر خوشحال کننده به من دادید امیدوارم خداوند تبارک و تعالی همیشه شما را خوشحال نگاه بدارد و اما از اینجا برایتان بگویم ما فعلا در همان جای قبلی هستیم.
منظور در غرب در نزدیکی «مهاباد» هستیم و به علت شهادت برادر «مهدی زین الدین» فعلا عملیات عقب افتاده ولی نه اینکه خیلی عقب بیافتد که مثلا ایشان شهید شده عملیات نیست و یا غیره و شهادت ایشان خود یک روحیه خوبی به امثال بنده ها داد و خلاصه عملیات هست حالا چه روز این ور و آن ور دارد و اما آن خبرهای خوشحال کننده یکی تولد دختر خانم داداش و دیگری ثبت نام مکه و اما در نامه بعدی از دختر خانم داداش را برایم بنویسید و در ضمن فعلا معلوم نیست که چه موقع به مرخصی می آیم زیرا لشگر در حالت استراتژیک قرار دارد. منظور در حال آماده شدن حمله است اما بگذریم از اینها سلام مرا به فریبا و فهیمه خانم برسانید و بگوئید خیلی دلم برایشان تنگ شده است و سلام مرا به زهرا و محمدآقا نیز برسانید. چند روز پیش خیلی دلم تنگ شده بود و کم مانده بود گریه کنم البته شهادت برادر «مهدی زین الدین» هم بود ناراحت بودم و سلام مرا به داداش و زن داداش و جواد آقا و دختر خانم داداش برسانید و از عوض من تبریک عرض کنید و به عموها و پسر عموها و دائی و زن دائی و غیره سلام مرا برسانید و محمد آقا هم پیش ماست و حالش خوب می باشد و دیگر برادران سلام می رسانند و دیگر مزاحم نمی شوم در آخر خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار والسلام و اما چند بیت شعر برای مادر

به پیشانی پر چین تو سوگند مادر         به افسانه شیرین تو سوگند مادر
به آن شیر حلالی که پرورده عالم    به حرفهای قشنگت که شد ورد زبانم
هرگز نکنم مهرو وفای توفراموش   تا وقتی که جسمم بکشدخاک درآغوش
                                                                                  

دوم آذرماه 1363

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده