خرمشهر در بند تا آزادی به روایت افسانه قاضی زاده
وی بابیان اینکه زنان خرمشهری بعد از بانوان مبارز عرصه انقلاب، نقشی بسیار اساسی در موفقیت 40 ساله ایران اسلامی دارند گفت: شیر زنانی که تفنگ بر دوش گرفتند و پا بهپای مردان شهر جنگیدند، فرزندان، برادران و پدران شهیدشان را با دستان خود کفنکرده و خم به ابرو نیاوردند و بسیاری از آنان دلاورانه تاآخریننفس مبارزه کردند و شهید شدند.
این بانوی جانباز افزود: زیر باران موشک و تهاجم دشمن بعثی، زنان خرمشهری تفنگ بر دوش گرفتند و جنگیدند ولی حجاب را زمین نگذاشتند زیرا اعتقاد داشتند حجاب برترین سلاحی است که زن ایرانی به آن مسلح است و همچنین اعتقادی که ارزش فدا کردن جان را دارد.
قاضیزاده با اشاره به عمده سفارش شهدا در وصیتنامههای خود با موضوع حفظ حجاب گفت: هنوز هم میتوان گفت: حجاب برترین و مؤثرترین سلاح زن ایرانی برای از پا انداختن دشمن است و برای این اعتقاد، تا به امروز جانها دادهشده است.
وی در ادامه به بیان خاطرات خود از آن دوران پرالتهاب پرداخت و گفت: روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم، هیچ امکاناتی برای مقابله با دشمن نداشتیم و با دستخالی با رژیم بعث عراقی که کاملاً تجهیز بود، مقابله و جنگ میکردیم.
شیرزن خرمشهری که جان خود را روزی برای دفاع از کشور در دستان گرفته بود، افزود: اخبار منطقه را از رادیو و تلویزیون دنبال میکردم و مدام نگران حال رزمندگان بودم و سعی داشتم به نحوی برایشان کمک برسانم، به همسرم میگفتم میخواهم با تو به منطقه بیایم و به شما خدمت کنم، اما او مرا منع میکرد و می گفت: "نمیشود تو با این وضعیت به منطقه بیایی، مطمئن باش پشت جبهه بسیار مفیدتر کمکرسانی خواهی کرد، آنچنانکه گویا در منطقه هستی و میجنگی".
قاضیزاده افزود: خاطرات تلخ و شیرین زیادی از آن روزهای مقاومت و پایداری دارم که در ذهن خیلی از همنسلیهای ما آشنا است، یادآوری و تکرار این خاطرات و اینکه چه خونهایی پای ثبات و پیروزی این کشور ریخته شده، برای نسلهای جدید ضروری است.
وی ادامه داد: یادم میآید زمانی که پس از جراحت به مسجد بازگشتم، با یک وانت از مجروحین، زخمیان و کشتهشدگان مواجه شدم، با دیدن این صحنه درد خود را فراموش کردم، دستانمان خالی بود و نمیتوانستیم کاری انجام دهیم، گروهی که کمتر آسیبدیده بودند را به مسجد انتقال دادیم و گروه دیگر را نزد پزشک حاضر در مسجد بردیم، با کمک دکتر زخمها را پانسمان میکردیم و وقتی برای شیون و مویه و اظهار خستگی نداشتیم.
بانوی جانباز گفت: گریه کودکان و ترس زنان را هنوز بهوضوح در خاطر دارم، از نگاه نگران مادران چشمانتظار که فرزندان خود را جستجو میکردند هنوز هم میتوان داستانها تعریف کرد، نیروهای بسیجی که توسط مردم شکلگرفته بود، هنوز سلاح نداشتند، تنها چند ژ3 وام یک زنگزده در دست داشتیم، خمپاره و گلوله امان شهر را بریده بود و رزمندگان با جنگ تنبهتن مقابل دشمن ایستادگی میکردند.
قاضیزاده افزود: یکی از آن روزها مقابل درب مسجد ایستاده بودم که شهید فرخی با صدای بلند و با عصبانیت فریاد زد: "چرا کسی به دادمان نمیرسد؟ چرا نیرو نمیفرستند؟ بابا یک کاری بکنید، شهر دارد از دستمان میرود، بچهها را دارند یکییکی میکشند" و من نگاهم به اجساد شهیدان افتاد، او درست میگفت، بسیاری از رزمندگان جان داده و به معراج رسیده بودند و ما بودیم و دستان خالی که تجهیزات و نیرو نداشتیم.
وی از زنان مبارز شاخص در آن روزها یادکرد و گفت: بانویی به نام کهنسال در آنجا بود که برای خط مقدم جبهه سنگ تمام می گذاشت، من احساس ضعف میکردم که چرا نمیتوانم جای اوباشم و با اسلحه به جنگ دشمن بروم، ولی یاد گرفتم که پشتصحنه نیز خیلی از کارها را میتوان بهطور اثر گذارانجام داد، همانگونه که تا امروز زنان مبارز پرچم انقلاب را باحجاب، تعلیم و تربیت و پرورش فرزندان صالح برافراشته نگهداشتهاند.
این بانوی البرزی خاطرنشان کرد: حیف که عدهای قدر خونهای ریخته شده را نمیدانند و از این اصل که امنیت کشور و سربلندی آن را مدیون حافظان ارزشها و آرمانههای انقلاب و هشت سال دفاع مقدس هستند، غافل شدهاند.
افسانه قاضیزاده در پایان بابیان اینکه نقش زنان انقلابی که فرهنگ
ایثار و شهادت را در جان و روح نسلهای تاریخ پرشکوه کشور، جاری ساختند تا
ابد جاودانه است گفت: قدردان زحمات رزمندگان کشور با حفظ حجاب و اعتقادات
خود باشیم.
انتهای خبر/*