توصیه فرمانده گردان والفجر هشت : در حفظ اسلام کوشا باشید
نوید شاهد البرز:
شهيد قلب تاريخ است
پاسدار شهيد «عبد الله انواري» در سی و یکم شهریور 1344، در خانوادهاي مذهبي و متدين در شهرستان كرج ديده به جهان گشود. دوران كودكي را پشت سر گذاشت و در سن هفت سالگي براي كسب علم و دانش وارد مدرسه شد و دوره ابتدائي و راهنمائي و دبيرستان را به موفقیت به پايان رساند و موفق به اخذ ديپلم در رشته اقتصاد گرديد.
زمان تحصيل او مصادف بود با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي كه شهيد به عضويت نهاد طیبه بسيج درآمده بود و ضمن تحصيل به دفاع از آرمان ها و ارزشهاي اسلامي هم ميپرداخت و در پي شروع جنگ تحميلي به خدمت رفت و او هم مانند همه آزادمردان تربیت شده مکتب خمینی کبیر به ايفاي نقش پاسداری و حراست از مرزو بوم و ایین خود پرداخت و به دفاع از مملكت اسلامي كه ثمره خون هزاران شهيد بود، پرداخت.
پاسدار شهید« عبدالله انواری» در کسوت فرمانده گردان در تاريخ هفتم اسفند ماه 1364، در منطقه عملياتي فاو در عمليات ظفرمند والفجر هشت پس از ماهها ايثار و شهامت بر اثر اصابت گلوله دشمنان اسلام به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و به دیدار معبود شتافت. پيكر مطهرشهید در گلزار شهداي «كلاك بالا » آرمیده است.
وصیت نامه شهید «عبدا... انواری» با آیه شریفه ای از سوره توبه آغاز می شود بعد از قدردانی از والدین خود آنها را به شکیبایی دعوت می نماید و ملت ایران را سفارش می نماید به اینکه تا آخرین قطره خون خود از اسلام و انقلاب دفاع کنند. وصیت نامه کامل این شهید بزرگوار اردر ادامه خبر می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
«الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ «20»
كسانىكه ايمان آورده و هجرت كردند و در راه خدا با اموال و جانهاى خويش جهاد كردند، بزرگترين درجه را نزد خداوند دارند و اينان همان رستگارانند.
با درود و سلام به آقا امام زمان (عج) و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب و با درود و سلام به تمامی شهدای اسلام از صدر اسلام تا شهدای کربلای حسینی و از کربلای حسینی تا شهدای راه حق و حقیقت کربلای خمینی و با درود و سلام بر تمامی خانواده های شهدا و تمامی جانبازان و با درود و سلام به شما خانواده عزیز و بزرگوار اول حضور پدر و مادر گرامیم سلام عرض می کنم و امیدوارم حال شما خوب باشد و من از شما پدر و مادر کمال تشکر را دارم که توانستید مرا طوری تربیت کنید که جان ناقابلم را در راه اسلام و دین و قرآن فدا کنم و مرگ را در آغوش بگیرم و عاشقانه به سوی شهادت و معشوق خود برسم که اگر خدا این چیز ناقابل را قبول کند.
پدر و مادر عزیزم! من قدر زحمات شما را ندانسته ام و آن طور که شاید و باید نتوانستم این زحمات شما را جبران کنم اگر در خانه شما را از خودم رنجانیده ام، معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید تا فشار قبر بر من کمتر شود و من امیدوار هستم که در آن دنیا شفیع شما باشم.
بعد از شهادت من امیدوارم صبر و تحمل کنید و خوشحال باشید که چنین فرزندی تربیت کرده اید و تحویل جامعه دادید زیرا ما مثل سرورمان آقا امام حسین (ع) وارد جنگ شدیم و مثل او به شهادت می رسیم و هیچ باکی هم نداریم، مادر عزیزم، امیدوارم شما مانند بانوان بزرگ صدر اسلام صبر و تقوا را پیشه کنید و سعی کنید پیرو آنان باشید مانند فاطمه (س) که بهترین فرزندان خود را فدای اسلام کرد تا ما دنباله رو آنان باشیم.
پدر و مادر عزیزم بعد از شهادت من هیچ نقطه ضعفی از خود نشان ندهید تا دشمنان انقلاب و اسلام شاد شوند مادر و پدرم بعد از شهادت من ایمان خودتان را قویتر کنید که مبادا شیطان در دل شما راه پیدا کند و شما بعد از شهادت من مرتضی و بقیه بچه های دیگر را در صورت ضرورت و احتیاج داشتن به جبهه بفرستید و تا آخرین قطره خون خودتان از انقلاب و امام و اسلام دفاع کنید.
این مصیبتها و سختیها زودگذر و تمام شدنی است ولی به پاداش این جانفشانیها و فداکاریها بر نعمتهای ابدی بی پایان خداوندی خواهید رسید و برسریر کرامت و بزرگواری تکیه خواهید زد و اگر می خواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت نگشایید و آنچه از منزلت الهی شما می کاهد بر زبان نیاورید دیگر عرضی با شما ندارم و شما را به خدای بزرگ می سپارم فقط این را می توانم بگویم که آنقدر دوستتان دارم که شما را در آن دنیا هم فراموش نخواهم کرد.
من برای یاری اسلام شتافتم چون اسلام احتیاج به خون دارد تا زنده و پا برجا ماند، امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش به خاطر اسلام جان خود را فدا کردند و باید این اسلام را که مانند یک هدیه الهی است به آقا امام زمان (عج) تحویل دهیم تا در روز قیامت بتوانیم جوابگوی امام حسین (ع) باشیم زیرا همانطور که امام امت فرمود: اگر این انقلاب و اسلام خدای نکرده شکست بخورد. اسلام قرنها به دست فراموشی خواهد رفت و باید تا آنجا که در توان داریم در حفظ آن کوشا باشیم حتی اگر شده جان و مال و اهل و عیال خود را فدای آن کنیم چون اسلام ارزشش بیشتر از همه این حرفهاست و شما خواهران و برادران باید طوری فرزندان تان را تربیت کنید که اگر فردا اسلام به آنها احتیاج پیدا کرد آنها بتوانند جوابگوی اسلام باشند اگر می خواهید تمام این چیزها را که گفته ام انجام دهید. فقط پیرو خط امام باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید اگر این کار را انجام دهید تمام کارها خود به خود حل خواهد شد.
من دیگر بیش از این سرتان را درد نمی آورم و همه شما را به خدای بزرگ می سپارم و از تمام شما عزیزان حلالیت می طلبم در مورد مجلس ختم و محل دفن من نیز هر طوری که صلاح می دانید عمل کنید. در ضمن از همه اهل فامیل و دوستان و آشنایان طلب حلالیت می کنم و امیدوارم که در کنار قبر حضرت سیدالشهدا (ع) ما را نیز دعا کنید.
خداحافظ بیستم فروردین 1364