گذری بر زندگی و کلام شهید «نعمت اله دینی»
در اولین روز بهار 1339، خداوند کودکی به « یار محمد و مریم » عطا نمود که نام این کودک را « نعمت اله» نهادند و در شهر «زنجان» پا به عرصه گیتی گذاشت و کودکی را در جوار پدری مهربان و مادر پر مهر و عطوفت گذراند و بعد از سپری شدن روزهای خردسالی در هفت سالگی به دبستان زادگاه خود رفت و دوران تحصیل خود را تا دوم راهنمایی گذراند.
با آغاز جنگ تحمیلی او نیز مانند همه رزمندگان غیور وطنمان جامه نبرد به تن نمود و در دفاع از وطن و کیان خود از کوچکترین ایثاری دریغ ننمود و فداکارانه و شجاعانه جان خود را در راه انقلاب و حفظ ارزش های آن فدا کرد. شهید « نعمت اله دینی» بعد از دفاعی دلاورانه در تاریخ هیجدهم بهمن ماه 1361، در منطقه عملیاتی «فکه» در حین عملیات والفجر یک به دیدار معبود حقیقی خود شتافت و تربت پاکش در گلزار شهدای هشتگرد نمادی از ایثار و شهامت می باشد.
از
شهید گرانقدر وصیت نامه ای مختصر و کوتاه با مضمونی از «غیرت و ایثار» در دست می باشد که در ادامه خبر می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام گرم من از صمیم قلبم به تمامی عزیزانم پس از عرض سلام امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد.
پدرم، خواهر و برادران عزیزم! حال که
زمان آن فرا رسیده که من بتوانم به جبهه جنگ بروم و با سایر رزمندگان همسنگر باشم
وسلاح به دست بگیرم و با دشمن کافر بجنگم بخاطر حفظ اسلام عزیزمان و کشور عزیز و
امام عزیزمان .
« أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیكَ لَهُ»
شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق علیه باطل شرکت کنم و آنچه را که دارم در طبق اخلاص نهاده تقدیم ایزد منان کنم و آنچه حسین و یارانش و تمام رزمندگان صدر اسلام پروانه وار دور آن می گشتند من هم آن را با جانم یعنی ( شهادت انجام دهم.)
آیا کسی به خود اجازه می دهد که با چشم خود ببیند که جنایتکاران و متجاوزان دست به سوی اسلامش، شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودی آن را داشته باشند و سکوت اختیار کند؟ من اکنون می روم که با خدایم ...
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری