شهید « محمد خلج» : گرانبهاتر از خونم متاعی ندارم که بدهم
نویدشاهد البرز:
شهید گرانقدر « محمد خلج» فرزند اسماعیل که در شهر قزوین در سال 1346، چشم به جهان گشود. وی متاهل بود و ثمره این ازدواج یک فرزند پسر بود که لباس مقدس سربازی به تن نمود و با سمت یک رزمنده پا به جبهه دفاع مقدس نهاد و در نفت شهر بعد از حماسه ها و جانفشانی ها سرانجام در تاریخ پانزدهم بهمن ماه 1365، بر اثر اصابت ترکش به سر به درجه رفیع شهادت نایل آمد و پیکر پاکش در گلزار شهدای ارتش آرمیده است.
شهید گرانقدر « محمد خلج» وصیت نامه خود را با آیه دویست از سوره آل عمران آغاز می کند و خانواده خود را به تاسی از این آیه شریفه به صبر و شکیبایی دعوت می کند که در ادامه مطلب این وصیت گرانبها را می خوانید:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«ای کسانی که گرویدید صبر کنید و شکیبایی ورزید آماده باشید و بترسید از خدا باشد که شما رستگار شوید»
به نام خدایی که با راهنمایی خود انسان را به راه راست هدایت می کند.
سلام بر پدر و مادرم؛ اگر من شهید شدم برای من گریه نکنید. خداوند مهربان را شکر کنید. یقین خواست خدا این بود من در سنگر اسلام به شما خدمت کنم. برای رسیدن به اسلام راستین باید صبر داشت باید شهید داد تا اسلام پاینده و درخشان بماند. برای اسلام اشخاصی چون علی و حسین و یارانش خون داده اند تا به امروز استوار مانده است.
مادر جان! عزیزم به برادرم و خواهرانم و دوستانم و همه کسانم بگو که تولی و تبری را فراموش نکنید و انها را درست بکار ببرید که ما آنچه می کشیم از عدم همین مسائل است.
خداوندا! به محمدت و به خمینی ات سوگند؛ گرانبها تر از خونم متاعی ندارم بدهم و اینک این خون و این هم جان بی مقدار من تقدیم به روح تو خمینی کبیر
پدر و مادر مهربانم اگر جسد من به دستتان نرسید، ناراحت نباشید. مقاومت و استواری کنید که خداوند شما را اجر عظیم عطا خواهد کرد ولی اگر جسد من به دست شما رسید هر کجا که شما راضی باشید، دفنم کنید. من راضی هستم باشد که خداوند هم راضی باشد.
ای مادرم مبادا با شنیدن شهادت من گریه و ناراحتی کنی که فردا در محضر خداوند نمی توانی جواب زینب را بدهی که با دادن هفتاد و دو تن شهید در برابر یزید استقامت کرد و خم به ابرو نیاورد برادرم تا آنجا که می توانی جوانان را برای رفتن به جبهه ها ارشاد کن. مبادا جوانان در رختخواب ذلت بمیرند که حسین در میدان نبرد شهید شد
سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگویید تا اخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد با خدای خود پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همه احکام اسلام در زیر پرچم اسلامی امام زمان به اجرا درآید.
والسلام علی من التبع الهدی
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
به امید پیروزی حق بر باطل
ششم فروردین 1362
منبع:
پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری