حکمت معنوی در وصیت نامه شهید؛ راهی را که من می روم راه جدم حسین(ع) است
نویدشاهد البرز:
شهيد «علي اصغر حيدرخاني» در نهم آذر ماه سال 1347 ، در شهر كرج در خانواده اي مومن به دنيا آمد. وي پس از سپري نمودن دوران كودكي وارد مرحله تحصيل گرديد و دوره ابتدایی را در دبستان ابتدایی «بدر» در خيابان مصباح گذراند و دوره راهنمایی را درمدرسه «عالم بخش» در خيابان چهارصد دستگاه تحصيل نمود و با شروع جنگ تحميلي و حمله عراق به خاك كشورمان ديگر توان ماندن در سنگر مدرسه را نداشت.
وي در دوران تحصيل عضو بسيج پايگاه مدرسه بود و پس از گذراندن دوره آموزش نظامي در سال 1365 ، سه ماه به كردستان اعزام گرديد و سه ماه دركردستان بود و بعداز اينكه به مرخصي آمد باز به جبهه اعزام گرديد و پس از هفده روز حضور در جنوب در تاريخ سوم بهمن 1365، در منطقه عملياتي پاسگاه زيد براثر اصابت تركش به سر و گلو به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر پاك و مطهرش در جوار امامزاده محمد كرج زیارتگاه عاشقان و عارفان است.
شهيد «علي اصغر حيدرخاني » در وصیت نامه خود چنین می نگارد:
بسم الله الرحمن الرحيم
بسم رب الشهدا و الصديقين
با سلام و درود به پيشگامان مقدس فرزندان علي (ع) اين يگانه عالم كه درس شهامت و شهادت را به فرزندان پيشين خود آموخت. خدايا! ما نيز از فرزندان آموخته علي هستيم. خدايا ما هم مي توانيم درس شهامت را از علي فرزندانش بیاموزيم.
خدايا! ما را هم از پيروان علي و يارانش چون حسين ابن علي قرار بده تا بتوانيم كه در راه وطن و راه راست و راه حقف از اين نايب امامان، اين بت شكن دوم كه راه حق را برايمان به ارمغان آورد ، دفاع كنيم.
با سلام به
ارمغان آور راه حق خميني زمان كه درس شهامت چون علي به آموخت و با سلام به شهداي
اسلام كه در راه حق گذشتند و به ملكوت اعلی پيوستند. خدايا! ما را نيز راه اين
شهدا قرار بده و مرگ ما را نيز شهادت در راه خودت قرار بده. با سلام پدر و
مادرم برادرانم و خواهرانم اميدوارم كه
حالتان خوب باشد و مانند كوه استوار سربلند باشيد. پدر عزيزم اولين سخن خود با شما
در ميان مي گذارم اميدوارم كه اول از هر چيز از دست اين پسر خودت راضي باشي چون كه
من حرفهاي شما را گوش نكردم مي خواهم اگر من شهيد شدم به حال من گريه نكني چون
دشمنان تو خوشحال مي شوند و راهي را مي روم كه جدم حسين بن علي در روز عاشورا به
ميدان داغ صحراي كربلا رفت راهي را مي روم كه پسر عموي عزيزم نصرالله رفت. مي
خواهم به خاطر من خرجي زياد نكنيد. مي خواهم كه پيش پدران شهيد سربلند باشيد. مي خواهم
كه امانتي را كه از خداوند گرفتيد پس بدهيد. پس پدر جان از دست من راضي باش و مادرم
همكنون به تو رسيده ام، مي خواهم راه فاطمه (ع) را در پيش گيري که فرزندان خود طوري
تربيت كرد كه همه آنها به راه اسلام رفتند. مي خواهم تو نيز مانند مادران شهيدان
سربلند باشي. مي خواهم اگر گريه ميكني براي كساني گريه كنید كه مادر ندارند براي كسي
گريه كنید كه پدر ندارد. براي مولايم، جدم حسين گريه كن. به ياران مظلومش که شهيد شدند و
شما برادرانم اگر بدي از من ديديد حلالم کنید و از دست من راضي باشيد و شما خواهرانم
مانند زينب كبري صبور باشيد. از همه و همه حلاليت بطلبيد مخصوصا همسايگان و دوستان
و گفتم كه در راه من هيچ خرجي اضافي نكنيد اگر توانستيد مرا در امام زاده محمد دفن
كنيد. خداوند يار و نگهدارتان باد. اول بهمن ماه 1365
و بگوييد؛ اي حسين پسرم را برای تو فرستادم اين هديه ناقابل را از ما بپذير تا مردم بدانند شما چگونه پدر و مادري براي فرزند خود بوديد.
از شما پدر و مادرم تشكر مي كنم كه مرا تا اين حد بزرگ كرديد و به راه راست فرستاديد. اميدوارم كه از خداوند تعالي اجر كامل بگيرد.
اگر من نتوانستم زيارت قبر آقا حسين (ع) بروم، شما حق داريد كه
كربلا آزاد شد برويد و از طرف من كربلا را زيارت كنيد.
کربلای هفت «علی اصغر حیدرخانی»
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری