دلنوشته زیبای شهید« محمدرضا آهنگ» / دستخط
دوشنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۰۵
آيا ديگر كسي هست تا با نارنجك كوچك سينه اش حصار شهر را از طلسم آهنين شب و لشگر باروت بشكند؟!...
نوید شاهدالبرز:
شهید جهادگر «محمدرضاآهنگ» فرزند «محمدحسین» و « والیه» در سال 1337، چشم به هستی گشود. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و وارد دانشگاه شد. درحالیکه دانشجو بود به عنوان جهادگر وارد عرصه مجاهدت و یاری به کشور و هموطنانش شد . در دوران دفاع مقدس در کسوت جهادگر و در سمت پزشکیار در جبهه خدمات بزرگ و ایثارگری بی شماری داشت تا اینکه در جبهه شلمچه مورد اصابت ترکش قرار گرفت و جام شهادت را نوشید و در دومین روز از بهمن ماه سال1365، به دیدار معبود ابدی شتافت. پیکر پاکش در بهشت زهرا تهران در کنار همرزمان غیورش آرمیده است و تربتش میعادگاه عاشقان و عارفانیست که از قافله ایثار و شهادت جامانده اند.
دلنوشته زیبا شهید« محمدرضاآهنگ» به همرا دستخط
آیا دیگر کسی هست؟
آيا ديگر كسي هست تا با نارنجك كوچك سينه اش حصار شهر را از طلسم آهنين شب ولشگر باروت بشكند؟
آيا ديگر كسي هست كه از آن قافله خون در سفري بي برگشت كه از حقارت دنيا كوچ كرد ياد كند؟ آيا هيچ انديشة هرزه گردي در طواف خاطرش نمي گردد كه آن كاروان خون را چه شد؟ و آن فانوسهاي كوچ (ايثار) كه از آغاز با ما بودند و چراغ راهمان چگونه به خورشيد پيوستند. ديگر چه كسي دستهاي زخمي شهر را ياري مي كند و ديگر چه كسي قلب پر طپش و بغض آلودش را با غريو صداي سلاحش كه دشمن را هراسان و وحشتزده مي كند آرامش مي بخشد و بر زخمهاي عميق و فراموش ناشده اش مرهم می نهد و چشمهاي درخون شناورش را با نويد پيروزي و بهروزي التيام می دهد ... آيا ديگر كسي هست ؟!!
آيا ديگر كسي هست كه از آن قافله خون در سفري بي برگشت كه از حقارت دنيا كوچ كرد ياد كند؟ آيا هيچ انديشة هرزه گردي در طواف خاطرش نمي گردد كه آن كاروان خون را چه شد؟ و آن فانوسهاي كوچ (ايثار) كه از آغاز با ما بودند و چراغ راهمان چگونه به خورشيد پيوستند. ديگر چه كسي دستهاي زخمي شهر را ياري مي كند و ديگر چه كسي قلب پر طپش و بغض آلودش را با غريو صداي سلاحش كه دشمن را هراسان و وحشتزده مي كند آرامش مي بخشد و بر زخمهاي عميق و فراموش ناشده اش مرهم می نهد و چشمهاي درخون شناورش را با نويد پيروزي و بهروزي التيام می دهد ... آيا ديگر كسي هست ؟!!
نظر شما
