نامه شهید دانش آموز؛ مدرسه هم جبهه مقدسی است

نوید شاهد البرز:

شهید « رسول احمدی» که نام پدرش« اشرف الدین » و مادر« حدیقه» می باشد.دربیستم آذر ماه سال1345، در شهر کرج چشم به دنیا گشود. وی در حالیکه دانش آموز مدرسه بود و هفده سال بیشتر نداشت با توجه به رشد و بالندگی فکری که داشت پا به جبهه و دفاع از دین و کیان خود نهاد. وی در منطقه عملیاتی « پنجوین» بعد از رشادت ها و دلاوریهای بسیار در دوازدهم آبان ماه 1362، جام شهادت را نوشید و به یاران شهید خود پیوست.پیکر پاک شهید سال ها بعد در عملیاتهای تفحص پیدا شد و در جوار امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

از این شهید گرانقدر نامه هایی به یادگار مانده است :

نامه دانش آموز شهید؛ مدرسه هم جبهه مقدسی است

با نام خدا و با درود و سلام بر رهبر و هدايت كننده بشريت محمد (ص) و با سلام بر منجى انسانها امام زمان و نايب برحقش خمينى كبير و با آرزوى پيروزى و سلامتى براى شما پدر و مادر گرامى و با آرزوى سلامتى براى همه خويشان و برادران و مخصوصا خانواده دايى گرامى و خانواده خاله و برادر عزيز خودم . برادر جان جاى شما در اينجا خالى است ، برادر عزيزم حالا كه اين نامه را براى شما مى نويسم همه برادران براى رژه به شهر رفته اند و ما براى نظافت مانده ايم .فردا الى پس فردا آموزش ما به پايان ميرسد . ضمنا پدر و مادرم پنجمين سال انقلاب پر شكوه اسلامى را به شما و همه خويشاوندان تبريك مى گويم و اميدوارم كه اين انقلاب آنچنان مردم جهان را به تحرك وادار كند و به خارج صادر شود كه ديگر امريكا و اياديش آرزوى مرگ كنند و تمام اين گروهكها ا ز ايران خارج شوند . مادرم حالا كه اين نامه را براى شما مى نويسم‌حتى‌يك نامه از طرف شما براى من نيامده ، نميدانم چرا . مادرم سلام گرم مرا از اين مكان مقدس به پسر خاله گرامى ناصر برسان و عوض من او را ببوس تا به حال عملياتى نداشتم و حالا نيز در مقرى مستقر هستيم و معلوم نيست عمليات كى شروع شود.

حال من خيلى خوب است و دعا گوى شما مى باشم به فاطمه و شجاع سفارش كن كه درس خود را بخوانندكه آنها فكر نكنند جبهه تنهادراينجااست بلكه‌آنها نيزواقعادرجبهه‌مقدسى مى باشند و آن نيز جبهه مدرسه است .ما هنوز در بانه هستيم خدا حافظ

نامه دیگر شهید؛ وعده زیارت امام حسین (ع)

چون محرم است حدیثی ازامام حسین ع :

«ازکسانی نباشید که ازگناهان دیگران ترسناکند و ازگناهان خود غافلند»

بنام الله پاسدارحرمت خون شهیدان به خصوص شهیدان عملیات «والفجر4 » و با سلام و درود به فرمانده لشکرحق امام زمان و نائب برحقش خمینی کبیر و با سلام به خانواده همه شهیدان و اسرا جنگ تحمیلی و با سلام به خانواده عزیز و گرامی پس ازعرض سلام سلامتی شما را ازدرگاه خداوند متعال و منان خواستارم .

انشا الله که همه شما در سایه پرچم اسلام همیشه مستدام و پیروز باشید. پدرومادر عزیز اگر جویای حال این فرزند حقیر و به فکر خود باشید بحمد الله تعالی بدنیستم و ازهمه شما التماس دعا دارم .

پدرو مادر عزیزم ناراحت من نباشید اینجا خیلی خوب و هیچ خبری نیست مطمئن باشید و هیچ چیز کم و کاست نداریم و خدامی رساند به شما و همه خویشان و خانواده شهدا و اسرا پیروزی عملیات والفجرو جهاد راتبریک تبریک می گویم .

انشاالله روزی برسد که خانواده شهدا در جلو و خانواده های رنجدیده و همه باهم به کربلا برویم و در آنجا به امامت امام عزیزمان نماز جماعت بخوانیم ضمنا درنامه قبلی نوشته بودید که من به مرخصی بیایم ولی درنامه ای که برای داداش نوشتم یادم رفت بنویسم مادرجان من نمیتوانم به مرخصی بیایم .

مادرجان! ازهمین حالابه شمااعلام می کنم که اگربه خواست خداوند زنده برگشتم ودوباره خواستم بیایم ناراحتی نکنی و ازهمین حالا ناراحتی خود راکم کن. آنوقت دیگر ناراحتی نداشته باشید ضمنا کشته شدن تفنگداران پوچ آمریکایی  را به همه شما تبریک می گویم سلام گرم مرا ... برسانید .

برای پرکردن نامه چند شعربرایتان می نویسم:

روزیکه تو آمدی به دنیا عریان * جمعی بتو خندان و تو بودی گریان

کاری کن ای دوست که وقت مردن * مردم همه گریان و تو باشی خندان