در سالروز شهادت شهید « طیب جی ناک»
ما فقط مي رويم خط را مي شكنيم و مي آييم در پادگان مي خوريم و مي خوابيم. منظور اين است كه مي رويم، ان شاءالله نفت شهر را از عراقیها مي گيريم و به پشتيباني می دهیم و از نفت شهر ديگر7 يا 10 كيلو متر به بغداد راه نداريم ازمرزتا كربلا هم 2 يا 3 كيلومتر بيشتر نيست كه ان شاءالله مي رويم و كربلا را زيارت مي كنيم و باز مي گرديم به خانه ولي اگر عراق را يك كشور اسلامي نكنيم باز نمي‌گرديم و صدام را هم حتماٌ به اميد خدا نابود و به پيش اربابانش مي‌فرستيم ...
نوید پیروزی در نامه شهید؛ نفت شهر را خواهیم گرفت

نویدشاهد البرز:

شهيد «طيب جي‌ناك» در بيستم مهر سال 1345، در تهران در خانواده‌اي متدين پا به عرصه هستي نهاد. وي پس از سپري نمودن دوران كودكي وارد مرحله تحصيل گرديد و تا كلاس سوم در شهر تهران تحصيل نمود و بعد به همراه خانواده به شهرستان ورامين عزيمت نموده و ساكن آن شهرستان گرديد و در آنجا به ادامه تحصيل پرداخته و تا كلاس دوم راهنمايي ادامه داد و با شروع جنگ تحميلي خيلي مشتاق بود كه به جبهه رفته و با بعثيون عراقي مبارزه كند ولي به خاطر سن كم خانواده ممانعت مي‌كردند.

وي در بسيج مسجد محل ثبت‌نام نمود و با اصرارهاي زياد موفق به كسب اجازه از خانواده برای اعزام به جبهه شد و پس از گذراندن دوره‌هاي آموزش نظامي به جبهه‌هاي جنوب اعزام شد.

وي سه ماه در جبهه حضور داشت كه در تاريخ بیست و پنجم آبان ماه 1361، در عمليات پيروزمندانه «مسلم بن عقيل» با رمز يا «زين‌العابدين» شركت و در منطقه «سومار» جاویدالاثر مي‌گردد كه پس از گذشت چند سال در سال 77 پيكر مطهرشان از قبرستان «شهاب مندلي» در عراق به صورت مبادله‌اي به ايران بازگردانده مي‌شود و در جوار شهدای بهشت زهرا تهران به خاک سپرده می شود.

نامه ای که از جبهه می آید:

«لااله الاالله الجليل الجبار لا اله الله الواحد و القهار لااله الاالله الحريم الستار لا اله الله الكبيرالمتعال»

«لا اله الا الله وحده لا شريك له»

به نام خداوندي كه خورشيد و ماه و زمين را آفريد معني اين عربيها نيست اميدوارم كه كارهاي شما به خوبي پيش رود. مادر و پدر جان! من كه در اينجا براي شما دعا مي كنم كه حال همگي شما خوب باشد. خلاصه من تا به حال براي شما تا به اندازه 10 الي 15 نامه نوشتم ولي نمي دانم كه تا به حال چند تا به دست شما رسيده است؟ ولي خوب بايد از شما بخواهم كه براي من نامه بنويسيد. اصلاٌ نامه شما به دست من نميآيد.

ما در اينجا هنوز مانديم و من هم از زور بيكاري براي شما نامه مي نويسم كه مخصوصاٌ توي مادر ناراحت نباشي و نامه های را هم كه مي نويسم به آدرس علي كه در كميته است مي نويسم و تا آنجا كه هستم هيچ ناراحتي ندارم و اميدوارم كه شما هم ناراحت نباشيد.

ما فقط مي رويم خط را مي شكنيم و مي آييم در پادگان مي خوريم و مي خوابيم. منظور اين است كه مي رويم، ان شاءالله نفت شهر را از عراقیها مي گيريم و به پشتيباني می دهیم و از نفت شهر ديگر7 يا 10 كيلو متر به بغداد راه نداريم  ازمرزتا كربلا هم 2 يا 3 كيلومتر بيشتر نيست كه ان شاءالله مي رويم و كربلا را زيارت مي كنيم و باز مي گرديم به خانه ولي اگر عراق را يك كشور اسلامي نكنيم باز نميگرديم و صدام را هم حتماٌ به اميد خدا نابود و به پيش اربابانش ميفرستيم و آن هم مانند شاه در نزد اربابانش مي ميرد ولي مطمئن باشيد كه به ياري خداوند ديگر كار صدام تمام است وايران هم پيروز خوب ديگر بايد از شما خداحافظي كنم و به شما بگويم كه به احتمال زياد به نفت شهر مي رويم كه قلعه را بگيريم سلام من را به سليم و خواهرانم و زن داداش هايم و برادرانم و دوستانم و شوهرخواهرم برسانید و بچههايشان را هم بوس كنيد ولي در راس خودتان را به خداوند بزرگ مي سپارم.

مادر جان! انشاءالله كه 10 هفته ديگرمي آيم اگرخدا بخواهد الله گويان ميآيم خوب يادتان نرود براي من نامه بنويسيد حتما پنج تا بنويسيد دو تا پادگان يكي «سومار» و يكي «نفت شهر» و ديگري را هم به كردستان بنويسيد 2 تايش را به اين آدرس كه به پادگان مي‌نويسيد بفرستيد.

اسلام آباد غرب، تيپ محمد رسول ا... گردان عمار ، گروهان باهنر يا 3 خلاصه يادتان نرود ما را دعا كنيد. اميد وارم كه نامه ها همش به دست تان برسد. خلاصه من را مي بخشيد چون نه تا به حال نامه نوشتم دست خط خوبی نداشتم. (دم به دم بر همه دم بررخسار خميني صلوات ) امام را دعا كنيد.                         نوشتم  18/ 8/ 61 

                                                                    اعزام 25/ 8/ 61

وعده پیروزی در نامه شهید؛ نفت شهر را خواهیم گرفت؛ به زیارت کربلا خواهیم رفت...
وعده پیروزی در نامه شهید؛ نفت شهر را خواهیم گرفت؛ به زیارت کربلا خواهیم رفت...

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده