شهید دانش آموز «سعید خوشخو»: بار خدایا! مارا با شهداي کربلا محشور بگردان

دانش آموز شهید«سعیدخوشخو» فرزند «عبد الحسین و فاطمه» در سال 1347، در شهر کرج دیده به دنیا گشود.در مقطع سوم راهنمایی ادامخ تحصیل میداد که به جبهه رفت و برای دفاع از میهن اسلامی ایثار و و از جان گذشتگی بسیار کرد. این رزمنده فداکار در تاریخ سیزدهم آبان ماه 1362، بعد از رشادت های فراوان در پنجوین به درجه رفیع شهادت رسید و به خیل همرزمان شهید خود پیوست . پیکر پاک شهید در گلزار شهدای امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.



شهيد«سعيد خوشخو» در وصيت نامه خود چنين مي نگارد:

«مپنداريد کسانيکه کشته شدند در راه خدا مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند .»

باسلام و درود بيکران برحضرت مهدي و نائب برحقش حضرت امام خميني(ره) و با سلام بر امت شهيد پرور به خصوص خانواده هاي شهدا وصيت نامه خود را که بر هرفرد مسلمان لازم مي باشد، آغاز مي کنم و از معبودم مي خواهم تا مرا نيامرزيده از دنيا نبرد.

بارخدايا! مرگ مرا شهادتم قرارداده و مارا با شهداي کربلا محشور بگردان بار الها تو جهاد را واجب کردي و من نيز شتافتم .

خدايا! اين جهاد را قبول بگردان. خدايا! رهبر عاليقدرمان را در پناه خودت حفظ بگردان که براستي قلب ماست. سخن ديگرم با امت قهرمان و شهيد پرورمان مي باشد. اي ملت! اي مردم! خوشا به حالتان که درچنين موقعي قرارگرفتيم همانطور که ميگوييد: اي کاش درآن زمان مي بوديم تا حسين را ياري مي کرديم .

حالا نيز در آن زمان هستيد پس بپاخيزيد که اين جنگ برشما ازطرف خداوند مقرر شده است و آن مورد اکراه شماست و چه بسا چيزهايي که شما آنرا کراهت مي داريد درصورتيکه به نفع شماست .

همانطور که مولايمان حضرت علي (ع) مي فرمايد: همانا جهاد يکي از درهاي بهشت مي باشد، جلوي فرزندان خود را مگيريد براي رفتن به جبهه که بايد خود در اين امر پيشتاز باشيد و از خواهران مسلمان نيز تقاضا دارم به عنوان يک وصيت که تمامي شهدا نيز سخنانشان بوده است، حجاب خود را به عنوان يک سلاح حفظ کنند که به حق کوبنده تر ازخون مامي باشد و شما بايد کاري کنيد زينبي.

آنانکه رفتند کاري حسيني کردند و آنان که ماندند بايد کاري زينبي کنند و حجاب خود را حفظ کنيد که به خدا قسم اگر حجاب خود راحفظ نکنيد پابرروي خون شهدا گذاشته ايد سخن ديگرم با خانواده ام مي باشد و از آنها مي خواهم که ازشهادت من غمگين مباشند که اين يک پيروزيست و بايد افتخارکنند اگر موقعي شما را ناراحت کردم مرا ببخشيد اگر موقعي به شما آزاري رسانده ام ازتمام شما مي خواهم که مرا حلال کنيد .

برادرم احمد مرا مي بخشيد که تو را گذاشتم و رفتم. ان شاالله که ديگر تو را اذيت کردم مرا حلال کنيد ازشما اقوام و آشنايان براي من حلاليت بطلبيد.

کسانيکه گفتند: پروردگار ماخداست و به آن استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل شدند که نترسيد و حزن و اندوه به خود راه ندهيد .