هدیه شهید به امت ایران
نوید شاهد البرز:
شهید « سیدعین اله حسینی» در تاریخ اول فروردین 1339، در خانواده ای مذهبی و با ایمان در شهر یزد دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در دامان مادری پاک و عفیف و پدری فداکار و زحمتکش سپری کرد و در سن هفت سالگی وارد مدرسه شد و به تحصیل پرداخت و دوره های تحصیل را یکی پس از دیگری به پایان می رسانید تا اینکه موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد گردید.
شهید در زمان اوج گیری انقلاب همراه مردم همیشه در صحنه برای سرنگونی رژیم منحوس پهلوی بسیار فعالیت می کرد و بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به فرمان رهبر کبیر انقلاب وارد بسیج شد و به دفاع از کیان ملی و مذهبی پرداخت و بعد از مدتی داوطلب رفتن به خدمت مقدس سربازی شد و پس از یک دوره آموزش به خدمت در زیر پرچم اسلام قرار گرفت تا اینکه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شد.
شهید «سید عین اله حسینی»که در نیروی زمینی ارتش خدمت می کرد به سوی میدان های نبرد شتافت و به مقابله با صدام عفلقی که غلام حلقه به گوش آمریکا بود، پرداخت تا اینکه سرانجام در تاریخ چهاردهم شهریور 1362، در منطقه عملیاتی مهران بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای چهارصد دستگاه به خاک سپرده شد.
«شهید گرانقدر در وصیت نامه اش چنین می نگارد»:
« بسم الله الرحمن الرحيم »
ربالشهداء والصديقين
( جوانها داوطلبانه به جبهه ها بروند و كار جنگ را تمام كنند.) امام خمينى(ره)
عطر لاله هاى برخاسته ازخون شهيدانمان ما را برانگيخت تا تفنگها را برداريم و بهجنگ آمريكا جنايتكاربرويم. تا گلوله هايمان را پراز فتح و پيروزى كنيم و به امت عزير و فداكار هديه بدهيم. مىرويم تا ابرجنايتكاران را به زانو درآوريم و اگر در اين راه شهيد شديم امت به ما افتخار خواهند كرد، زيرا كه شهيدشاهد است و زنده از اين رو داوطلبانه به جبهه مى رويم تادينم را به اسلام عزيز ادا كنم.
مىروم تا به نداى رهبر عاليقدر انقلاب اسلاميمان پاسخ آرى گويم. مىروم تا به يارى حق پيروزى را به ارمغانآورم .مى روم تا اگر شهيد شدم حسين فاطمه(س) را ببينم و عشقم را به اوابراز دارم و مىروم تا دربهشت، بهشتى عزيزرا ملاقات كنم زيرا بهشتى هم مثل حسين مظلوم بود، مظلوم تاريخ ما بهشتى بود.
از پدر و مادر مى خواهم ازاينكه من به پيش معبود خـود رفته ام، صبر پيشه كنم.
در همه حال خداى را درنظر بگيريد چون ما در همه حال در امتحان خداوند هسـتيم، از ايـنكه من شهيد شده ام ناراحـت نباشيد، بلكه افتخار كنيد كه از خانواده ما هم شهيدى به درگاه خدا هديه كرده اند.
ازكليه خواهران و برادرانم مي خواهم تا نگذارند سلاحم برزمين بماند و از امام عزيز مى خواهم در نيمه هاى شب هنگاميكه نماز شب مى خوانند و با خداى راز و نـياز مىكند براى ما دعا كند و ما هم از خداى خود مى خواهيم كه همواره امام را برايمان نگهدارد و از صمـيم دل از او خـواهيم خواست كه : خدايا خدايا تا انقلاب مهدى (عج) خمينى را نگهدار .
در پايان از همه كسانيكه مرا مى شناسند تقاضا دارم كه حقير را حلال كنند.
والسلام
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری