شهید تولدت مبارک
مادر جان! اگر يك وقت جنازه من به دست شما نرسيد مبادا ناراحت باشيد چون جنازه من اگر در خاك دشمن باشد بدان كـه سنگرى است محكم براى ديگر برادرانم...
پیکر من در خاک دشمن سنگری برای دیگر برادرانممیراث شهید «سید مجید خوش چشم» به برادرش؛ جامه  جهاد در راه خدا نوید زیارت امام حسین به مادر

نوید شاهد البرز:

چون آخر الزمان فرارسد شهادت خوبان امت مرا گلچين مي كند.

فرزندان محرم، وارثين خون سالار شهيدان، پيروان روح خدا، بيرق سرخ نهضت خونين حسين را بردوش گرفته اند و مي روند تا به خونخواهي حسين (ع) و با الهام از نام معظم زينب عليهما السلام اين شاهد شهادت شهيدان كربلا و پيام‌آور خون سالارشهيدان با قدرت وصلابت هرچه بيشتر دشمن مزدور را به خاك وخون كشند و پرچم پرافتخار جمهوري اسلامي رابه قله كوههاي وتپه هاي مرزي به احتزار درمي آورند.

 دراين ميان يكي از اين عاشقان حسين شهیدمجيد خوش‌چشم بود. وي در دوم شهریور ماه سال 1346 ، در يكي از محله هاي متوسط تهران(حسن آباد قلهك )ديده به جهان گشود. او از يك خانواده سادات و اصيل و مذهبي و بود. سراسر زندگي‌اش با تلاش و مجاهدت سپري مي گشت. خانواده وي از آنجا خانواده اي تهيدست و مستاجر بودند و از محله حسن آباد قلهك به مجيديه عزيمت كردند و در آنجا بود كه مجيد به تحصيلات ابتدايي پرداخت و تحصيلات ابتدايي را با فقر و زحمت فراوان گذارند.

وي ازهمان كودكي چون در خانواده اي از جده سادات بدنيا آمده بود، علاقه فراواني به اسلام و جدش اباعبدالله حسين داشت و از همان زمان در مراسم مذهبي شركت مي نمود .

سیدمجيد در تمام زندگيش نمونه كامل انسانيت بود يك مسلمان واقعي و تمام عيار بود هميشه دلش باايمان وتقوا توام بود. اخلاق و رفتاري نمونه داشت و محبوبيت خاصي در بين فاميل و دوستان داشت.

او پس از گذرانيدن تحصيلات ابتدايي با خانواده‌اش بعلت مستاجري فشار زندگي ازتهران به كرج عظميت نمود. تحصيلات راهنمايي اش را در كرج باموفقيت به پايان رسانيد. مجيد در سال اول تجربي تحصيل مي كرد كه عشق به اسلام ودفاع از خاك و ميهن اسلامي او را به جبهه هاي حق بر عليه باطل كشاند و به خاطر شجاعت و روح پاكي كه داشت در تاريخ چهاردهم دیماه 1361، وارد نبرد با كفار بعثي گشت تا ثابت كند اسلام تنها نيست و خميني كبير بي ياورنیست.

پس ازمدتي جهاد خالصانه در حمله مقدس والفجر زخمي شد و شهیدخوش چشم  در اين دنيا چشم راست خود را تقديم اسلام كرد و بر اثر زخمهاي عميق بعد از دو ماه بستري در بيمارستان نمازي شيراز عاقبت عاشقانه آغوش را به روي سهيل شهادت گشود و در تاريخ بیست و چهارم فروردین 62، به لقاءالله معبود شتافت و مقبره شهید همام در امامزاده محمد میعادگاه عاشقان دلسوخته می باشد.

" شهیدگرامی «سید مجید خوش چشم» در فرازی از وصیت نامه خود چنین می نویسد":

«بسم رب الشهدا و الصديقين»

«وصيت نامه شهيد سيد مجيد جوش چشم»

«الذين آمنوا وهاجروا وجاهدوا فى سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عند الله واولئك هم الفائزون»

با سلام بر مهدى (عج) و بانى بر حقش امام خمينى رهبركبير وحسين زمان و درود بر شهداى انقلاب اسلامى وجنگ تحميلـى و با سلام بر پدر و مادر عزيزم .

پدرومادرعزيزم من به شهر شهادت آمده‌ام كه يكى ازشاهدان‌آن باشم و امروز به اين‌آرزوى خود رسيدم . هرچند هنگامى كه اين وصيت نامه را مى‌نويسم دركانون گرم محبت شما به سرميبرم ولى هنگام خواندن اين وصيت نامه من ديگر در ميـان شما نيستم بلكه در نزد خداى خود به سر ميبرم .

سخنـــــى با پــدرم :

پدرعزيزم! اكنون كه پسرت را درراه خدا قربانى‌كرده‌اى اميدوارم ناراحت نباشى هرچند اين قربانى‌دردرگاه خداوند بسيارناچيز است ولى انشاءالله خدا از شما قبول مى كند.

من كوچكتر ازآنى هستم كه به من لقب شهيد بدهيد در سوگ من جشن بگيريد و سرتاسر كوچه را چراغانى كنيد وبه جاى حلوا وخرما شيرينى پخش كنيد و بدهكاريهاى من را بدهيد و لباسهاى مرا به بيچارگان بدهيد.

پدر جان! به برادرم سعيد بگو كه نمازهاى قضاى مرا بخواند.

من امام خـود را شناختم و به نداى او لبيـك گفتم و به يارى او آمدم مبادا كه خواهرانم وبرادرانم امام خود را تنها بگذارنـد.

چـون امروز اسلام به تك تك ما احتيـاج دارد و امام اين اسطـوره مقاومت مبادا تنها باشد. از قـول من از تمام دوستـان و خويشانم طلب بخشش كن .

 سخنـــــــى با مادرم :

مادر عزيزم! نمى دانم چگونه از زحمتهاى تو قدردانى كنم. مادر جان زياد بى تابى نكن اگرچه مادران نمى توانند بى‌تابى نكنند لباس سربازى مرا نگه داريد وهنگامى كه برادرم بزرگ شد به او بدهيد تا به يارى امام بشتابد به او ياد بدهيد كه دنبالـه رو راه من باشد زيرا اين بهترين راهى است .

مادر عزيزم! من و ديگر همرزمانمان شهيد مي شويم و بدانيد كه شما بزودى به زيارت قبر امام حسين (ع) شرفياب می شويد.

مادر! اگر من نتوانستم كه به زيارت امام حسين بروم، از طرف من هم قبر امام حسين (ع) را زيارت بكنيد.

مادر جان! اگر يك وقت جنازه من به دست شما نرسيد مبادا ناراحت باشيد چون جنازه من اگر در خاك دشمن باشد بدان كـه سنگرى است محكم براى ديگر برادرانم.

خواهر عزيزم! مادرم را دلدارى بده و خود نيز ناراحت نباش به او بگو زياد گريه نكند هرچند قطره‌هاى اشك شماست كه مشت محكمى بردهان آمريكا و نوكران داخلى و خارجى آن مى زند.

«ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون» با اميد موفقيت همه شما و تشكر از تمام كسانيكه در تشييع جنازه من شركت داشتند.

سيــد مجيـــد خـــوش چشـم

شنبه یازدهم دیماه 1361



منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده