رسالت یک شهید؛ قدم برداشتن در راه رضای خدا و اهداف جمهوری اسلامی ایران
نویدشاهد البرز:
شهید «ابوالفضل اقا بیگلو» در سال 1345، در یکی از روستاهای قزوین در خانواده ای زحمتکش و مذهبی دیده به جهان گشود و پس از طی دوران کودکی خویش در آغوش گرم و پر مهر و محبت خانواده در سن 7 سالگی به دبستان راه یافت و پس از پایان دوره ابتدایی در دوره راهنمایی مشغول تحصیل شد و تا کلاس دوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد و سپس ترک تحصیل نمود.
شهید ابوالفضل در زمان انقلاب سن کمی داشت اما با اینحال به همراه خانواده اش در اکثر راهپیماییها و تظاهرات شرکت داشت و پس از پیروزی انقلاب نیز همیشه در صحنه حضور داشت.
او به عضویت بسیج در آمد و در زمان جنگ پس از دیدن آموزشهای لازم با زحمات فراوان عازم جبهه های جنگ حق علیه باطل گردید و در جبهه های نور علیه باطل حماسه ها آفرید.
او در هنگامی که می خواست بسوی دشمن ار پی جی بیندازد 2 عدد ترکش خمپاره یکی به شکم و دیگری به گیج گاه او اصابت کرد.
پس از رزم بی امان با دشمنان خدا سرانجام در عملیات والفجر در تاریخ بیست و سوم فروردین ماه 1361، در فکه به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
شهید ابوالفضل آقا بیگلو در فرازی از وصیت نامه اش چنین می نویسد:
ای برادر با نام خدا آغاز می کنم و اینکه من با چشم گریان وصیت نامه خود را در گوشه سنگر در هنگامی که باران خمپاره و تیر می بارد، می نویسم.
امیدوارم هر قدمی که بر می دارم در راه رضای خدا و اهداف جمهوری اسلامی ایران و برقراری حکومت عدل الهی باشد.
ای برادرم من که لیاقت و سعادت شهادت را ندارم ولی اگر خدای ناکرده تیری به من برخورد به مادرم بگویید که گریه و شیون مکند چون با گریه و زاری دشمنان و منافقین را شاد می کند و منافقین سوءاستفاده می کنند.
و اگر مادر تو گریه کنی، قلب من را رنجانده ای.
و تو ای برادرم اگر من به شهادت رسیدم سعی کن که در انجمن اسلامی امام امت ادامه دهنده راه من باشی و به دیگر برادرانم و خواهرانم بگو که هیچ ترسی به خود راه ندهند و برایم هیچ گریه نکن.
از همگی شما طلب می کنم که اگر من شهید نشدم مرا همگی حلالم کنید و اگر بعد از شهادتم برایم حجله گذاشتید از شما خواهش می کنم که برای پاس و حفظ حجله من، اجازه ندهید افرادی که فاسد و کسانی که خرابکار و بدبین هستند و انقلابی نیستند حجله مرا پاس دهند و حتی اجازه ندهید صورت کثیفشان و چشم ناپاکشان به عکس من بیفتد و به دوستانم بگو که مرا حلالم کنند و در دسته جات عزاداری برایم بیشتر نوحه و قرآن بخوانند.
و تو ای برادرم شبهای چهارشنبه در دعای توسل و شبهای جمعه در دعای کمیل شرکت کنید. حتی در دعای ندبه به دوستانم بگویید که آنها نیز از راه و روش من عبرت و پند بگیرند و از خواب خرگوشی بیدار شوند و در دعاها، عبادات، نماز شرکت کنند و گول نفس و منافقین را نخورند .
و تو ای برادرم ناصر در نماز دعا برای سلامتی کامل تمام مرضی و معلولین جنگ و دعا برای سلامتی امام و پیروزی رزمندگان یادتان نرود
و اگر من شهید شدم، مرا در کنار یکی از شهدای حمله والفجر بخاکم بسپارید. (در امامزاده محمد حصارک کرج)
والسلام و علی من اتبع الهدی
ابوالفضل اقابیگلو 62/1/19