ترسیم عشق با مرکّب سرخ شهادت / وصیت نامه شهید «محمدتقی برزگر»
نوید شاهد البرز:
شهید «محمد تقی برزگر» در روز هفتم شهریور سال 46 در خانواده ای مذهبی، متدین و با ایمان در شهرستان تهران چشم به جهان گشود. در روز چهاردهم مرداد 1362در عملیات غرور آفرین والفجر دو در منطقه حاجی عمران بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
سیری در کلام شهید
به نام الله پاسدار حرمت خون شهدای اسلام
آن کسی که مرا طلب کرد می یابد. آنکس که مرا یافت می شناسد و آن کسی که مرا شناخت دوستم می دارد و آن کسی که دوستم داشت بمن عشق می ورزد و آن کسی که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می ورزم.
و آنکس که به او عشق ورزیدم او را می کشم او را و آنکس که من بکشم خونبهایش بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب است من خودم خونبهایش هستم.
برادران!
راه امام را بیاموزید خطّ اصیل امام، مکتوب تعالی بخش اسلام است. از یاری خمینی
بزرگ تا نثار جان ناقابل دست بر ندارید.
هموطنان مسلمان و انقلابی من! ولایت فقیه استمرار راه انبیاء است و اسلام پس از گذشت سالها بار دیگر جان دوباره گرفته است. قلب اسلام ولایت فقیه است پس ولایت فقیه را باید سالم نگهدارید تا اسلام سالم بماند.
امّت اسلام باید از امام تبعیّت کرده و فرامین فرماندهی کلّ قوا را به اجرا بگذارید. به وی عشق بورزید، آنچه رابطه ی میان مجاهدان و فرماندهان کلّ قواست عشق است که موجب می شود مجاهدان با تمام وجود وی را احساس کرده و با مرکّب خون، حس و عشقشان را ترسیم کنند.
خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم. پدرجان! رهبر عزیز را تنها نگذارید و همیشه از او تبعیّت کنید من که موفّق به دیدارش نشدم ولی اگر روزی به دیدار ایشان مشرّف شدید از طرف من به دست بوسی ایشان بروید. پدر جان به تمام دوستان و آشنایان تبریک بگویید و به آنها بگویید جان فرزندم هدیه ای برای امام امّت خمینی بت شکن و راه خدا بود. پدرعزیزم! کمال تشکّر را از شما دارم که با رضایت خود مرا به جبهه فرستادید و امیدوارم مرا حلال کنید.
پدرجان! تو مانند
ابراهیم فرزندت را آگاهانه فدای اسلام و قرآن کردی که إنشاءالله در پیش امام حسین
(ع) رو سفید باشید. مادرعزیزم! امیدوارم مانند زینب (س) بردبار و صبور باشید
والحمدلله با قربانی کردن فرزندت در پیش زهرا (س) رو سفید هستی. مادرجان! وقتی من
به شهادت رسیدم به اهل فامیل بگو تقی راه امام را رفت و هرکس امام را قبول ندارد
نباید سر قبر من بیاید. این بنده ی حقیر را حلال کنید. و اگر شهادتم قبول خدا گردید
شفاعت شما پدر و مادر عزیزم را از خدای منّان خواستار می شوم. خداوند از مومنان
جان و مالشان را خریده و به اینکه بهشت برای ایشان باشد و در راه خدا پیکار کنند،
بکشند و کشته شوند براستی این وعده ای است بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن و
چه نسبت به عهد و قرار خویش از خدا وفادارتر است. پس دلشاد و خشنود از تجارتی که
با خدا کرده اید باشید. چه آنکه همان رستگاری بزرگ است و امیدوارم در آخر همه ی ملّت
دوستان و آشنایان مرا حلال کنند.62/4/10
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري