مناجات زیبای سرباز شهید در سالروز شهادتش
نویدشاهد البرز:
شهیدعلی محمد اجاقی در تاریخ نهم آبان 1346 در روستای "محمدآباد" شهریار از توابع شهرستان شهریار در خانواده ای روستایی و زحمتکش اما کم درآمد دیده به جهان گشود. پدر شهید فردی دامدار و زحمتکش از اهالی محمدآباد شهریار بود.
شهید چهارمین فرزند خانواده بود پس از سپری کردن دوران
کودکی وارد مدرسه شد و دوران دبستان را در اختر آباد محل سکونتش تحصیل کرد. پس از
پایان دوره پنجم ابتدایی به دلیل اینکه پدرش فردی دامدار بود به کمک پدر در امور
گوسفند داری پرداخت.
با شروع زمزمه های انقلاب در اغلب تظاهراتها و راهپیمایی ها شرکت می کرد. از نظر ویژگی های اخلاقی چه در محله و روستای محل سکونتش نمونه ای شایسته برای سایر جوانان بود.برای والدینش احترام زیادی قائل بود و تا آنجایی که میتوانست در اغلب کارها دستگیر خانواده اش بود تا اینکه سرانجام این شهید والاقدر زمانی که به سن شباب و جوانی رسید. برای رفتن به خدمت نظام ثبت نام کرد و به جبهه غرب اعزام شد.
سرانجام در حالیکه یک سال و چند ماه از خدمتش نگذشته بود در تاریخ دوازدهم مردادماه 1365 در منطقه سقز بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض شهادت نائل آمد و بدنش در اخترآباد ماهدشت گلزار شهدای فاطمه به خاک سپرد تا سرمشقی برای سایر جوانان اهل روستا باشد.
به نقل از مادر شهید است که روزی یکی از روستاهای نزدیک محل سکونتمان شهیدی آورده بودند و تشییع پیکر شهید بود که محمد بسیار افسوس می خورد و می گفت: خوش به سعادتش یعنی می شود، افتخار شهادت نصیب من شود و عکس من را نیز به روی دیوار کنار شهدای دیگر بزنند.
مناجات نامه شهید علی محمد اجاقی
خداوندا حس میکنم، آنقدر گناهکارم که هرگز مرا نمی بخشی. حس میکنم، هرچقدر مغفرت بطلبم و هر چقدر که استغاثه بجویم، باز شرمنده ام و باز از گناهانم کاسته نخواهدشد.
خداوندا هر چقدر تو رحمت را نمایانگر می سازی و هر چقدر باران رحمت هدایت خویش را بر سرم میباری باز حب نفس و وسوسه های دنیا نمی گذارد وجودم صیقل یابد و نمیگذارد مشمول رحمت قرار گیرم.
خداوندا هر جا که راه را برایم گشودی، نفسم مرا به سوی چاه برد. خداوندا اگر چه میخواستم در تمام لحظات به یاد تو باشم ودر هر کجا و هر زمان و مکان اتکا به اراده ات نمایم اما باز نفسم مرا به سوی خود کشاند.
خداوندا ما همه سرگردانیم و با تمام پریشانی، باانبوه گناهان پشیمانیم و با وسعت تسلیم و عمق شکستی که در برابر نفسم دارم که باز امیدم به توست من آنقدر به کمک تو وابسته ام که امیدوارم و منتظرم روزی با اعطا توفیق و لیاقت شهادت و با چکیدن اولین قطره خون ناقابلم در راه خودت بر جرایم اعمالم خط بطلان بکشی و مرا در جوار رحمت الهی ات قرار دهی و با شهیدان حق ملحق سازی.
خداوندا همانطوری که حسین به تو توسل می جست. من نیز به منبع او با امید که شفاعت او را برای آمرزش گناهانم قرار دهی و بشوی تکیه گاه من.
خداوندا اعتمادمن به تو است و تو را میپرستم و از تویاری میخواهم و امیدوارم مرا به خودم و خودت برای من بشناسانی و مرا هرگز به خودم برا ی خودم برای دنیا و برای غیر از اسلام نشناسانی.
خدایا یاریم کن که باید باخودم نبرد سختی را آغاز کنم تا از کاروان شهدا و صالحین عقب نمانم.
خداوندا! امروز من آماده ام تا مرا پاک سازی و برای شهادت مهیا سازی و خالص کنی تابخواست و اراده ات در جوار رحمت مستقر شوم.
خدایا! کمک کن تا از همه دلبستگی ها و وابستگی ها و دل دادگی هایی که فکر میکنم و به ذهنم می آیدکه الهی است دل بکنم و ببرم و به راهت بپیوندم .
خدایا! فکر میکنم که هر چقدر عمر زندگی من در کردستان بیشتر می شود، روسیاهی ام نیز بیشتر می شود.
خدایا! دیگر از این عمر شرم دارم این عمر خجالت آور را به پایان رسان واجازه فرما تا مرگ من به خواست خودت اثری بسیار بسیار ناچیز در راه تحقق اهداف انقلاب الهی تو به رهبری روح خدا خمینی شود.
خدایا! خمینی را که جلوه ای از پرتو رحمت توست حفظ فرما و به امت لیاقت شکرگزاری از نهضت خمینی را عطا بفرما.
خدایا! من خیلی آرزوی ظهور حضرت مهدی را دارم ولی لیاقت درگه نائب او را ندارم خود را در عمل مانع برای حضور حضرت مهدی میدانم.
خدایا! من را به شهادت برسان تا مهدی با شهادت طلبان حقیقی و یاران باوفای خود ظهور کند.
من میدانم که روسیاهی همچون من هرگز لیاقت دیدار امام زمان را ندارد پس من را از همین حد برای شهادت مهیافرمای و یارانی که میتوانند پاسدارانقلاب اسلامی به رهبری امام زمان باشند همواره به جبهه ها بروند و جبهه ها را خالی نگذارند و حس میکنم خیلی در برابر شهدا و خون آنها مدیون می باشیم.
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري