نامه و شعر درسالروز ولادت شهیدفرهاد ساعتچی
پسرم نامه قشنگت که از مکان مقدس (جبهه) ارسال داشتی، به دست ما رسید. فرهادم این نامه تو گویی واسطه ایی بود بین ما و اهل بیت پیغمبر که خودمان را با این نامه تو آنها را نزدیک تر احساس کردیم.پدرت قربان یک لحظه عمر تو...پدر گرامی نوشته بودی من به عنوان یک پدر خجل از درگاه خداوند تقاضا دارم که مرا قربان آن عقیده پاکت کند، ولی خواستم بگویم که خداوند سایه شما پدر و مادرها را که چنین فرزندانی که نارنجک به خود می بندد...
نامه  قشنگ پدر شهید برای فرزند در جبهه/ شهید فرهاد ساعتچی

نویدشاهد البرز:

"شهید فرهاد ساعتچی" در تاریخ هشتم مرداد ماه 1341 در خانوادهای مذهبی و متدین در شهر تهران دیده به جهان گشود. دوران کودکی را با شور و نشاط آن دوره گذراند و در سن هفت سالگی وارد کانون علم و دانش گردید و به فعالیت پرداخت و با موفقیت درسش را خواند و دوره های تحصیل را یکی پس از دیگری با هوش و ذکاوتی که داشت به پایان رسانید تا اینکه موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته تجربی گردید. اخذ مدرک دیپلم مصادف شد با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و شهید گرانقدر از آنجاییکه علاقه زیادی به امام داشت به فرمان امام وارد بسیج شد و عضو فعال این نهاد گشت و به پاسداری از ارزشهای انقلاب اسلامی پرداخت.

پس از مدتی به خدمت مقدس سربازی زیر پرچم اسلام اعزام گردید و در نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دفاع از کیان میهن می پرداخت و بعنوان فرمانده دسته در جبهه حق علیه باطل رشادتها از خون به یادگار نهاد.
تا اینکه سرانجام در تاریخ بیست و نهم تیر ماه 1362 در عملیات والفجر 2 در منطقه عملیاتی حاجی عمران بر اثر اصابت گلوله به شکم پس از مدتها ایثار و فداکاری به درجه رفیع شهادت نایل گردید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت زهرا به خاک سپرده شد.


پدر و برادر شهید ساعتچی در جواب به نامه فرزندش که در جبهه می باشد؛ چنین می نگارد:

         

   ای افتخارآفرینان که جهان ***      ای شاگردان مکتب سالار شهیدان

ای ملاقات کنندگان امام زمان *** ای سربازان رهبر پیر جماران

              ای در راه حق رزمندگان ***  ای برگهای زرین افتخار تاریخ ایران

ای نور چشمان پدرها فدای شما *** فدای عقیده و ایمان شما

پسرم نامه قشنگت که از مکان مقدس (جبهه) ارسال داشتی، به دست ما رسید. فرهادم این نامه تو گویی واسطه ایی بود بین ما و اهل بیت پیغمبر که خودمان را با این نامه تو به آنها نزدیک تر احساس کردیم. پدرت قربان یک لحظه عمر تو ، پسرم مکتب امام خمینی جز این نیست، ما بوجود شما ها در پیشگاه حضرت حجة بن حسن عسگری عجل الله تعالی فرجه افتخار می کنم و از حضرتش استدعای عاجزانه می نمایم که از درگاه خداوند بقای عمر رهبر انقلاب اسلامی ایران و پیروزی هرچه زودتر سربازان اسلام را قشون کفر صدام و صدامیان بخواهد. فرهادم سلام مرا به همه دوستان خودت برسان و احوالپرسی بنما.

شما رزمندگان در پناه خداوند متعال و با توجه امام زمان در زیر پرچم پر اقتدار اسلام هستید.فرهادم همان طوریکه تو خانواده را در پیش خداوند سبحان و اهل بیت حضرت پیغمبر (ص) روسفید کردی من بعنوان یک پدر خجل و با دستهای پر از گناه الان که موذن اذان صبح روز یکشنبه را می گوید از درگاه خداوند استدعای عاجزانه دارم که مرا قربان آن عقیده پاک و ایمان محکم و فنا ناپذیر تو بکند. سلامتی همه شماها را خواستارم.

به امید دیدار

هرچه زودتر باید فوری برگردید

پسرم ، عم و عمه هاو همه فامیل فرد فرد به تو سلام رسانده و احوالپرسی می نمایند.

قربانت پدرت 26/02/61

برادر عزیزم ، سلام ، امیدوارم که حال همه شماها خوب باشد نامه ات را خوانده و خیلی خوشحال شدم .به امید خدا هرچه زودتر جنگ تمام شود و شما به خانه های سالم و خوشحال برگردید.

فرزاد ساعتچی

شهید گرانقدرفرهاد ساعتچی در جواب نامه پدر و برادر چنین می نگارد:

خدمت پدر و مادر عزیزم و برادران گرامی سلام عرض می کنم:

امیدوارم حالتان خوب باشد.امروز که این نامه را می نویسم نامه شما را دریافت کردم ولیکن در حالی بود که داشتیم سنگر را درست می کردیم نمی دانید که چقدر خوشحال شدم از صبح تا آن موقع که نامه به دستم رسید، خیلی خسته بودم ولی وقتی نامه اتان را خواندم ،قوت تازه گرفتم.

پدر گرامی نوشته بودی من به عنوان یک پدر خجل از درگاه خداوند تقاضا دارم که مرا قربان آن عقیده پاکت کند، ولی خواستم بگویم که خداوند سایه شما پدر و مادرها را که چنین فرزندانی که نارنجک به خود می بندد و زیر تانک می روند، از سر ماکم نکند، چرا که اگر تربیت صحیح شما نباشد، محال است جوانها پا به چنین میدانهایی گذاشته و مخلصانه جان خود را در راه خدا و اسلام فدا کنند و بهتر است بگوییم که ما قربان چنین پدر و مادرهایی که اینچنین فرزندانی را تربیت می کنند.

فرزاد جان من هم امیدوارم که جنگ تمام شود و همه به خانه هایشان برگردند و امیدوارم که درسهایت را بخوانی.

فرشاد جان به تو هم همین سفارش را می کنم که درست را بخوانی و در اجتماع فرد مفید باشی و اما مامان امیدوارم که اینبار را اشتباه نکرده باشم و اسم عمه و عمو و بقیه را برده باشم سلام برسانید زیرا در نامه قبلی اسم همه را نوشتم و همینطور که نوشته بودی امیدوارم که هرچه زودتر نزد شما بیایم و حرفهایی را که دارم پیش شما بزنم.

دیگر عرضی ندارم .به امید پیروزی حق بر باطل.باز هم می گویم که امام را دعا کنید.

قربان همه شما فرهاد

8 /3 /61

 

منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده