تحویل امانت به سبک شهدا؛ شهید عباس جعفری باهر
نویدشاهدالبرز:
"شهيد عباس جعفری باهر" در سال 1339 در تهران در يك خانواده متوسط و مؤمن و مذهبي ديده به جهان گشود. وي در سن 5 سالگي به همراه خانواده به اروميه عزيمت نموده و بعد از اين كه به سن 7 سالگي رسيد، وارد مدرسه شد و دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را در همان محل سكونت خود اروميه با موفقيت كامل پشت سر نهاد و موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد و سپس وارد دانشكده افسري گرديد و سه سال در دانشكده تحصيل نمود و سپس با اخذ درجه ستواني فارغ التحصيل گرديد.
در ارتش به عنوان افسر مشغول به كار گرديد و بعد از چند سال كار و تلاش جدي سرانجام به سنت پيامبر گرامي عمل كرده و با يكي از دختران مؤمن شهر اروميه ازدواج نمود. در رشته زبان انگلیسی هم در حال تحصیل بود که به جبهه رفت.
تا اين كه سرانجام با شروع جنگ تحميلي عازم جبهه گرديد و بالاخره در تاريخ بیستم تیر ماه 1365 در عمليات مهران بر اثر اصابت تركش مزدوران بعثي عراق به درجه رفيع شهادت نائل گرديده است.
فرازی از وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
"و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله فان انتهوا فان الله بما یعلمون بصیر"
"و با کافران بجنگید تا فتنه اى برجاى نماند و دین ( حاکمیّت ) یکسره از آنِ خدا باشد. پس اگر از جنگ باز ایستادند و تن به سازش دادند، خدا حکم خود را درباره آنان اعلام خواهد کرد، چرا که او به آنچه مى کنند بینا است."
این نامه در حکم وصیت نامه من است که در لشگر نوشته شده است.
بنام خدایی که این امانت را چند روزی پیش ما نهاد و روزی پس می گیرد و بقول معروف:
(این امانت چند روزی پیش ماست وگرنه مالک اصلی خداست)
و چه نیکوست که این امانت را به طرز شایسته ای پس بدهیم که همانا این پس دادن همان شهادت در راه خداست. هرکس که نداند حسن جان تو خوب می دانی که من در این راه داوطلبانه آمدم و هیچ اجبار و زوری بر سر من نبوده که حتما بیایم، پس این راه را آگاهانه انتخاب کردم و امید دارم که آنرا کامل بپایان برسانم. اگر از این راه برنگشتم (فبه المراد) به آرزوی دل رسیده ام و اگر بازگشتم که فرمان امام را لبیک گفته ام.
برادر جان! اگر خبر شهادت من به شما رسید، بدون کمترین ناراحتی مراسم را خیلی خیلی ساده برگزار کنید و نگذارید که مادرم زیاد ناراحت شود و ایشان را دلداری بدهید و در ضمن به بقیه خانواده(حسین و محمد و بانو و مصطفی و پدرم) سلام گرم مرا برسانید.
همچنین از تمام فامیل حلالیت بطلبید و آن خرده ریزی که دارم، بفروشید و برای کمک به جبهه ها اهدا کنید و مرا در جوار قبر حضرت رضا (بهشت رضا) دفن کنید، به امید پیروزی حق بر باطل و شکست کامل امپریالیسم و کمونیسم در دنیا (ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم) .
قربان شما برادرت عباس 5 /1 /63
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري