«معنای زندگی شهید» از دیدگاه «احمدرضا کاظمی» چیست؟
نویدشاهدالبرز:
"شهید احمد رضا کاظمی مهرآبادی" فرزند حسین در تاریخ نوزدهم تیر ماه 1345 در تهران در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود . وی دوران کودکی را در آغوش گرم کانون خانواده سپری کرد، در سن هفت سالگی جهت کسب علم و دانش به مدرسه رفت و تا کلاس سوم دبیرستان در همان محل سکونت خود تحصیل نمود و سپس ترک تحصیل نمود و در بسیج شروع به فعالیت کرد.
با شروع جنگ تحمیلی ایشان نیز لحظه ای نتوانست آرام بنشیند و با آموزشهای گوناگون همپای دیگر جوانان غیور این مرزو بوم از طریق بسیج به جبهه های جنگ حق علیه باطل شتافت تا اینکه سرانجام در تاریخ "بیست و ششم اردیبهشت 1362" در عملیات والفجر در منطقه هویزه بر اثر برخورد با مین به درجه رفیع شهادت نایل گردید .
شهید گرانقدر احمدرضا کاظمی مهرآبادی در وصیت نامه پر بارشان چنین بیان می کنند:
بسم الله الرحمن الرحيم
يا الله ،ياالله ،ياالله ،خدايا خداونداالتوبه ،التوبه ،التوبه ،التوبه ،خدايا خداونداالعفو،العفو،العفوخدايا خداونداالشهاده ،الشهاده ،الشهاده يا الله ،ياالله ،ياالله خدايا خداونداالتوبه ،التوبه ،التوبه ،خدايا خداونداالعفو،العفو،العفو،خدايا خداونداالشهاده الشهاده الشهاده .
بسم
الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين* الرحمن الرحيم*مالك يوم الدين* اياك نعبدواياك نستعين* اهدناالصراط المستقيم* صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم والضالين .
بسم
الله الرحمن الرحيم
قل هوالله احد* الله الصمد* لميلدولميولد* ولم يكن له كفوااحد .
"خدايا خداونداالعفو،العفو،العفو"
"الحمدلله اشهدان لااله الاالله واشهدان محمدا رسول الله اللهم صلى على محمدو آل محمد."
پدرومادر ارجمندم وخواهران وبرادران عزيزم مريم و اكرم و حميد و محسن و فاميل گراميم! " انا لله وانا اليه راجعون" همانا ما ازخدائيم و همانابسوى او رجعت خواهيم كرد.همه ما خواه و ناخواه بسوى او رجعت خواهيم كرد، حال چه بخواهيم و چه نخواهيم .
مادرم و پدرم! اين آزروى دوروئى و غيرآن نيست كه مى گويم بلکه حرفم بحق است.
پدر و مادرم و اى تمامى انسانها! انسان خاكى بيش نيست كه آنچيزكه انسان را درجات على مىبخشد، آن روح خداوندى است و اين روح درتمامى انسانها به وديعه است اما مادرم وپدرم! اين روح از بعضى اشخاص درزندان نفس به بند كشيده و اين است كه اين روح دميده شده درخاك، راكد مانده و ازحدجهانى ودنيوى به ديگرجهان، جهان علوى رجعت نكرده كمال نخواهديافت و چون جوئى مسدود و آبى بى حركت و ساكن درزمينى خشك است كه به علت بى حركت بودنش مدتى بعدبه گندكشيده خواهدشد و طبيعت حياتش آن و آن وجودمطلوبش گنديده و غيرحياتى خواهدگشت.
مادر و پدرگراميم! حال با اين ديد بگوئيم بهترين راهها براى حركت اين خاك درآسمانها پيوستن به آفريننده و معبودنيست. آيا معناى زندگى شهيد حركت به سوى الله نيست كه آن خاك حيات واقعى مىيابد و ازمبدل گشتن به گندآبى متعفن رهائى مىيابد. پس چرا مادر و پدر واى انسانهاگريستن چرا، ازاين، مادر و پدرم نبايدگريستن بلكه ازغافل شدن از الله بايدكه گريان بودن ازعذاب آن برترين معبودها و جبارترين جبارها، بايدكه ترسيدن وگريان شدن، مادر و پدرم و اى واى اگر درمرگ من و پيوستنم به خداوندمتعال ،بگوئيد مادروپدرم ، بگرييد،از ترس خدا بگرييد ازكوتاهى انسان در عبادت وبندگى الله بگرييد ازعظمت روز جزاء،مادرم و پدرم نكند درشهادت فرزندحقيرتان به سوگوارى بنشينيدكه اين عين شرك وشريك دانستن عشق به فرزندتان وعشق به الله، خدايا خدايا پناه مىبرم به تو خدايا نكند كه پيش آيد. براى غيرتو فداشوم، خدايا شهادت راعين حركت درراه تو مي دانم و خدايا توكل به تومي كنم.
خدايا! خدايا! تو از خودم بروجودم عالمترى خود را و مصالحم را به تو توكل مىكنم. خدايا پناه مى برم از اينكه نامه اعمالم به دست چپم داده شود.
خدايا! خود بهتر ميدانى كه چيستم و كيستم خدايا تو از خودم بر وجودم عالمترى خودرا و مصالحم را به تو توكل مي كنم.
خدايا! پناه مى برم از خباثت شيطان لعين، خدايا تو وعده دادى كه شيطان دربندگان صالحت راه نداشته باشد.
مادرو پدرم! دنيا بسيار فريبكار است .دنيا را بايد كه رها كرد .دل را بايد كه بميرانيد. همواره تشنه وگرسنه اش نگهداريد.
اگرازفرزند كوچكتان بخواهيد سخنى بگويم :
بسم الله الرحمن الرحيم "والعصر ان الانسان لفى خسر الا الذين آمنواو عملوا الصالحات وتواصوابالحق وتواصوا بالصبر" (به نام خداوند بخشنده
مهربان .قسم به عصر، همانا انسان در زيان است البته جز آن انسانهائى كه ايمان مي اورند و عمل به نيكيها وخوبيها مى كنند و توصيه به حق كرده و توصيه به صبر و بردبارى مي كنند) الله اكبراز اعجازقرآن كه بهترين اعجازهاست. خدايا انسانها را بيامرز كه جزتو آمرزنده و پناهى ندارند.
پدر و مادرم هر آن زمانى كه ياد فرزند شهيدتان كرديد، حسين (ع ) را بهياد آوريد كه چه مظلومانه به شهادت رسيد و بگرييد از ترس خدا كه خداوند متعال بشارت داده اند كه خداوند آن چشمى را كه در راه خدا و از ترس خدا بگريد، در آتش قهر خود نخواهد سوزانيد.
برادرانم! بگرييد بعد از نمازها، به ياد گناهانتان، آن لغزشهاى سخنتان، آن غيبتهايتان، آن از خدا بدوريهايتان آن نگاههاى حرامتان و آن نيشهاى زبانتان و آن بى تفاوتيهايتان، بيفتيد به ياد گناهانتان و بگرييد. گناهانتان را كوچك مپنداريد.
اى انسان، نكند كه خودت را فراموش كنى كه كيستى و چيستى .
اى انسان! نكند كه فكر كنى كه ديگر همه اعمالت خدائى است و تو حقى ، نكند كه اعمال خود را عارى از گناه بدانى و خدا بشارت به نبخشيدن گناهانى داده كه كوچك شمرده شوند.
اى انسان! چرا بايد ارواح الهى از خدا دور باشد، ارواح خود را بهم و به خدايتان نزديك سازيد. مومن آئينه برادر مومن خود است. نكند در برخورد با هم اين اصل را رعايت نكنيد و به يكديگر به ديد خصومت بنگريد.
خدايا! اينها را مىگويم نكند براى خود باشد و براى خود نمائى باشد اين شيطان را از وجود الهى مان بيرون كن .
مادر و پدرم! در پايان طلب بخشش از تمامى كوتاهى هايم نسبت به شما دارم و با توكل به خدا خواستار بخشش شما هستم.
مادرم! بهشت زير پاى مادر است نشود روزيكه عليه من داد خواهى كنى و مرا نبخشى كه تمامى اعمالم تباه خواهد شد.
پدرم! كوتاهى هاى مرا ببخشائيد.
حميد! كوتاهيهايم را در امر برادرى ببخش و هر خوبى از ما ديدى بزرگ ببين آنرا و بديهاى مرا بر من ببخشاى.
خواهر عزيزم! من نسبت به تو بدى زياد كردم مرا ببخش.
محسن! تو نيز ما را حلال كن.
خواهر كوچكم اكرم! را از بچگى با ارواح مردان اسلام در جبهه حق و اسلام آشنا سازيد و از تمامى عموها و دائى ها و تمامى فاميل عزيز و ارجمندم طلب حلاليت مى كنم، نكند من را دفن كنند و كسى از من بدى در دل داشته باشد كه آمرزيده نخواهم شد.
توكلت على الله خدايا نكند با دلى تيره و شيطانى بميرانيم كه طالب حق و حقيقتم . ماداميكه ايمان در قلب شماست پيروزيد.
"امام خمينى"
منبع: پرونده فرهنگي شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنري