نقطه ضعف به دشمن نشان ندهيد
نوید شاهدالبرز:
"شهید مرتضی علیا" در سال 1344 در خانوادهای مذهبی در شهر کرج چشم به جهان گشود و پدر ش از همان اوان طفولیت تربیت وی را آغاز و او را تعلیم فرائض مذهبی تشویق و به اصول اسلامی آشنا کرد. پس از سپری کردن دوران کودکی در سن7سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدائی را در مدرسه محمد یزدی آغاز نمود و پس دوره راهنمائی را در مدرسه دهخدا آغاز نمود .
در سال دوم راهنمائی بود که جرقههای انقلاب او را بیدار کرد و او نیز فعالیت سختی را علیه رژیم آغاز و در تظاهرات خیابانی شرکت میکرد. پس از پیروزی انقلاب به ادامه تحصیل خود پرداخت و دوره دبیرستان را آغاز نمود كه جنگ تحمیلی آغاز شد و شهید علیا در پایگاه بسیج شهید چمران ثبت نام نمود و خود را جهت مقابله با دشمن آماده نمود.در تابستان 1363 داوطلبانه به نبرد با کفار شتافت و در جبهههای جنوب به اتفاق دیگر دوستانش به نبرد پرداخت و از خود دلاوریها نشان داد وی تا سال اول دبیرستان بیشتر درس نخواند و با آغاز جنگ ترک تحصیل نموده و به جبههها برای نبرد با بعثیون میشتافت .
تا اینکه در سی ام اردیبهشت 65 در یکی از حملات پیروزمندانه ایران در عملیات والفجر 9 در منطقه جنگی حاج عمران بر اثر ترکش به صورت به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
فرازی از وصيتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم
آنانكه در راه خدا كشته شدند، مرده نپنداريد بلكه زنده اند و در نزد خداى خويش روزى مى خورند.
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان، با درود و سلام به آقا امام زمان (عج) و با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران حضرت امام خمينى ره و با درود و سلام به روان پاك شهداى صدر اسلام از كربلاى حسين (ع) تا كربلاى ايران، با عرض سلام خدمت پدر و مادر بزرگوارم و خدمت تمامى امت حزب الله اميدوارم كه هميشه تحت توجهات حضرت مهدى و با رهبرى نايب بر حقش تا انقلاب مهدى بوده باشيد. پدر و مادر عزيزم! اى كسانيكه پوينده راه اسلام عزيز هستيد، همه مى دانيم كه تنها دين اسلام است كه موجب سعادت انسانهاست، سعى كنى كه در تبليغ معارف آن بكوشيد و در زمانى كه درخت اسلام احتياج به خون دارد، بايد آنقدر خون به پايش ريخت تا به ثمر برسد.
پدر و مادر عزيزم با عزمى آهنين و با دلى فولادين در نبرد حق عليه باطل با صداى رعد آساى الله اكبر كه همه جا طنين انداز است كه جز اين چنين نيست زيرا خداى بزرگ پشتيبان ماست. مادر جان، در شما صبر عظيمى ديدم، اميدوارم كه در شهادتم كه سعادت من است از ته دل خوشحال باشيد .
مادر جان :دوست ندارم رنجى اگر سعادت شهادت را داشتم از حالا وصيت و سفارش مى كنم كه بر من گريه نكنى چون گريه سزاوار كسى است كه عاجز و مفلوك باشد اما من با بازوان قوى و عزم راسخ خويش به خصم كافر پيشه رفته ام و شهادت را بزرگترين سعادت و رستگارى مى دانم .مادر جان ، اگر خواستى گريه كنى فقط براى امام حسين (ع) و مصيبتهايى كه بر او وارد شده گريه كن . مادر جان ، پيروزى روز به روز نصيب ما مى شود و همين موجب تشويق ماست حيله خصم بدسگال كه او هدف ندارد زيرا به زور به نبرد آمده اما ما به نيروى قوى و سلاح ايمان و خواست خويش به ميدان نبرد آمديم . پدر عزيزم ، فرزند تو موجب افتخار تو خواهد شد .
برادر و خواهرانم، بعد از شهادت من هيچ نقطه ضعفى از خود نشان ندهيد تا دشمنان انقلاب و اسلام شاد نشوند . در نماز جمعه و دعاى كميل شركت نماييد و دوستانتان را به راه راست هدايت كنيد.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری