فرازی از وصیت شهید شانزده ساله در سومار؛ شهید علی اکبر زارع زاده
نویدشاهد البرز:
"شهيدعلي اكبرزارع زاده" درسال 1343 درشهركرج در يك خانواده مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود و به علت اينكه از ضعف مالي برخوردار بودند تا دوم راهنمايي تحصيلاتش را ادامه دادند و به پدرش در مزرعه و زمين كشاورزي كمك مي كرد و درصافكاري هم مشغول به كار شدند و از اين طريق امور معاش خانواده را تامين مي كرد و او به خاطر مذهبي بودن و فراهم بودن زمينه هاي انقلابي و براي لبيك گفتن به پيام امام وارد بسيج شدند و درآن هنگام 16 سال بيش نداشت و تصميم گرفتند كه به جبهه بروند و اولين بار بود كه به جبهه سومار اعزام شد و در عمليات مسلم ابن عقيل مجروح شد و به پشت جبهه منتقل شدند و در همانجا در تاریخ نوزدهم دی ماه 1365به شهادت رسيد و به خیل شهیدان خدایی پیوست.
فرازی از وصیت نامه شهید
بسم الله الرحمن الرحيم
((ن الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون وعدا عليه حقا .))
البته كه خدا از مومنان ، جانها و مالهايشان را خريدارى مى كند و در برابر، بهشت برين به ايشان مى بخشد. اين مومنين در راه خدا پيكار مى كنند، مى كشند و كشته مى شوند كه اين وعده حق است بر خدا .
با سلام و درود گرم و خالصانه به پيشگاه اعظم حضرت بقية ا... الاعظم و نايب بر حق و بزرگوارش در هم كوبنده كاخهاى ظلم و ستم اين ياور محرومان و مستضعفان حضرت امام خمينى و با سلام و درود بيكران به تمامى بسيجيان اين طلايه داران نهضت حسينى و يارى كنندگان رهبرى خمينى و تمامى شهداى از صدر اسلام تا كنون ( شهداى عاشورا تا انقلاب خمينى ) اين پيشتازان عرصه پيكار و رهروان خونين حسين، خدايا تو را شكر مى كنم كه توانستم در جبهه هاى حق عليه باطل با سپاه پيروزمندانه محمد (ص) باشم و از جهادگران در راه تو باشم و توانستم راهى را كه سالار شهيدان آقا ابا عبدالله الحسين رفت من هم بروم .
بار الها، معبودا تو را شكر مى كنم كه در اين برهه از زمان توانستم از مكتب سرخ حسينى دفاع نمايم و رهبرم خمينى را تنها نگذاشتم و تو را شكر مى گويم كه اين لياقت را به من دادى تا در روز قيامت در حضور شهدا روسفيد باشم .
پروردگارا تو را شكر مى كنم كه با همه كوله بار گناهم
توانستم در راه تو جهاد كنم و از كوله بار گناهى كه بر پشت داشتم سبك تر كنم.
بارالها از تو مى خواهم هم اكنون كه آغاز به نوشتن كرده ام تمام كمال و هر آنچه كه
هست، بنويسم در تمام چيزهاييكه مى نويسم از روى عقل باشد، احساس، و اين وصيت نامه
يعنى آخرين يادگارى از مسافر دنيا ( كربلا) يعنى خداحافظى با اهل دنيا، يعنى آخرين
وداع با عالميان، يعنى نزديك شدن به برداشت محصول و من وصيت مى نويسم كه حساب و
كتابم را با اهل دنيا تسويه كنم.
در اينجا چند كلامى با شما سخن آغاز مى كنم . لحظات آخر كه قلم به دست گرفته ام كه شايد آخرين قلمى باشد كه ورق سياه مى كند باقى و سخنانى را كه از سالها پيش در دلم جا مانده بود به ميان مى آورم.
خدمت خانواده عزيزم سلام گرمى عرض مى كنم اميدوارم كه سلام گرم مرا از صميم قلب پذيرا باشيد و اميدوارم كه در زير سايه آقا امام زمان مهدى موعود موفق و مويد باشيد و خداوند شما را جز صابران درگاهش قرار دهد. خانواده عزيزم من با توجه به موقعيت حساس انقلاب و با توجه به رهنمودهاى امام امت به جهاد مقدس در راه خدا پرداختم، خدا را شكر مى كنم و اگر اين لياقت را داشتم و شهيد شدم از شما مى خواهم كه در مرگ من گريه نكنيد و جامه سياه نپوشيد و اگر خواستيد، گريه كنيد به ياد مظلوميت آقا ابا عبدالله الحسين گريه كنيد. چرا كه كشته شدن در راه خدا افتخار ماست كه مولاى متقيان على (ع) هم از خداوند طلب چنين مرگى را مى كردند. پدر عزيزم اگر نتوانستم زحمات زياد شما را جبران كنم و به شما اذيت و آزادى كرده ام، واقعا مرا ببخشيد و حلال نماييد.
برادران و خواهران گراميم، مى دانم كه من براى شما برادر خوبى نبوده ام و همواره شما را اذيت مى كرده ام. از شما واقعا مى خواهم مرا ببخشيد و حلال نماييد و از خداوند متعال مى خواهم كه به شما اجرى و صبرى عظيم عنايت بفرمايد و نيز شما مصداق اين آيه شريفه : ان الله يحب الصابرين باشيد كه بدرستيكه خداوند صابران را دوست دارد و از شما مى خواهم كه راه شهدا را ادامه دهيد كه شهداى عزيز اسلام به مسئوليت شرعى و انسانى خود عمل كرده اند و با نثار خونشان انقلاب اسلامى را به پيروزى رسانده اند و حال نوبت ماست كه راه مقدس آنها را ادامه دهيم و به مسئوليتى كه هر يك از آنها بر گردن ما گذارده اند؛ عمل كنيم و نگذاريم، خونشان پايمال شود و آنهم نه با شعار بلكه با عمل و نثار جان و مال خويش و اين را هم بگويم كه دعا براى اينكه پايه هاى اصلى جمهورى اسلامى عزيز را كه سر آغاز حكومت جهانى حضرت مهدى (عج) است، محكم نماييم و جواب گوى خونهاى شهدا باشيم بايد از مال و جان خويش بگذريم و مبادا به ماديات دنيايى دل ببنديم و بايد با منكرات مبارزه كنيم و بايد راه تمامى شهداى عزيز را ادامه دهيم.
از شما خواهرانم مى خواهم كه همچون زينب كبرى (س) همانند كوهى استوار صبر نماييد و فرزندانتان را براى اسلام تربيت كنيد و اسلام را كه دين جهانى است در همه مقاطع يارى نماييد و هميشه به ياد داشته باشيد كه الاسلام يعلو لا يعلى عليه ، اسلام برتر از هر چيز و هيچ چيز برتر از اسلام نيست و نگذاريد كه خونهاى شهدا پايمال شود . چند كلامى با رزمندگان و سربازان آقا امام زمان : اى پاسداران و بسيجيان اكنون ملت ايران سر دو راهى عزت يا ذلت قرار گرفته است ، پس اگر خواهان عزت خويش و ذلت ستمگران و جنايتكاران هستيد ديگر وقت تنگ است و اگر جنگى بود كار جنگ را يكسره كنيد و بيش ازاين فرصت به دشمن ندهيد كه ايشان سخت ضربه خورده اند و نفسهاى آخر را مى كشند كه خداوند نيز شما را يارى مى كند و مى فرمايد : ان تنصرك ينصركم و يثبت اقدامكم ، شما كه امروز پرچم لا اله الا الله را در دست گرفته ايد و جان بر آن در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل از اسلام و قرآن دفاع مى كنيد بدانيد كه اگر خدا را منتظر خود قرار دهيد كه داده ايد خداوند با نصرت غيبى خود شما را پيروز خواهد كرد و به دست شما انتقامى سخت از آنها خواهد گرفت و شما براى انجام وظيفه شرعى و پاسخ به نداى نايب امام زمان (عج) بجنگيد تا هم پيروز شويد و هم بالاترين پاداش اخروى را كسب نماييد كه امير المومنين مى فرمايد : ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتح ... لخامة ادلانة، بدرستيكه جهاد درى است از درهاى بهشت كه فقط به روى بندگان خاص خدا باز مى شود پس بياييم ما هم جزو بندگان خاص خدا شويم تا از درهاى لطف خدا برويمان گشوده شده است. ديگر عرضى ندارم. خدانگهدار همگى .
خواهران و برادان عزيزم به اميد زيارت كربلاى حسين و نجف اشرف و قدس عزيز و باميد آزادى اسرا و پيدا شدن مفقودين
مورخ سی ام آذر 1365
نبايد بگذاريم خون شهدا پايمال شود البته با عمل نه با شعار.
