شهیدی که طلوع زندگیش رمضانی شد؛ "شهید اروج محمد پور سامانلو"

نوید شاهد البرز:

دروازه‏ های سپهر وا می شوند و زمین، در گلباران مهمانی بزرگ، به سرور و شادمانی می‏‌نشیند و هلهله سر می دهد. در نیمه راه برکت‏‌خیز رمضان، رایحه شکوفه‏‌های یاس است که کوچه‏ های شهر را آکنده می‌کند و مالامال از بوی حسن علوی، در شکوه بارانی اش آسمان دف می زند. در چنین لحظه هایی در سی ام تیر ماه 1342 مصادف با ماه مبارک رمضان که همه در دریای زلال ماه مبارک غوطه ور بودند. در ماه نزول قرآن ، کودکی در شهر مشکین شهر بدنیا آمد که نام او را "اروج" گذاردند.

باری تعالی براو منت نهاد و ریزه خوار خوان سراسر هدایت و مهر رسولش کرد و من خویش را گم کردم. در قلبش جوانه ارادت اولیایش را رویاند و او از آنان پیروی کرد.

به برکت این ماه مبارک رمضان و تربیت در خانواده ای مومن و معتقد "اروج" کودکی مومن و فداکار به ثمر نشست.

"شهید اروج محمد پور سامانلو" تحصیلاتش را تا اول راهنمایی ادامه داد و بعد از ان برای امرار معاش شروع به کار کرد.

در زمان حمله عراق به خاک ایران وی سرباز وظیفه بود که از طرف ارگان ارتش به جبهه اعزام شد و مسئولیت دیده بان را در جبهه داشت.

"شهید اروج محمد پور سامانلو" در جبهه حق علیه باطل جانانه جنگید و سرانجام در تاریخ پانزدهم خرداد 1363 در منطقه پنجوین که آغشته به خون صدها بلکه هزاران جوان گلگون کفن ایرانیست، به شهادت رسید وبه لقا الله پیوست.

"وصیت نامه شهید اروج محمد پور"

بسم الله الرحمن الرحیم

ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون.

خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها را در راه خدا جهاد می کنند که دشمنان دین را به قتل رسانند و با خود کشته شوند.

"و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون."

مپندارید کسانیکه در راه خدا کشته می شوند، مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدایشان روزی می خورند. اول سلام بر ضامن آزادی خون شهیدان به یگانه منجی عالم بشریت آقا امام زمان (عج) و نایب حق او امام خمینی و سلام بر شهدای صدر اسلام از آدم تا خاتم از تا عصر حاضر بنام او که زندگیم در جهت اوست، بنام او که زنده به او و از اویم به نام او که زندگیم بخاطر اوست بنام او که شدتم در جهت اوست بودنم از اوست و رفتنم به اوست مقصودم و مرادم اوست احساسش میکنم با قلبم با ذره ذره وجودم احساس میکنم اما بیانش نتوانم کرد ای خدا که با همه چیزم به یادت هستم به یادم باش که بی تو هیچ و پوچ خواهم بود .

؟ به تمام شهدای راه اسلام اول رو به خدا کرده میگویم که پروردگارا من با چشمانی باز و با آگاهی بر اینکه چه راهی را می روم و با ایمان به تو و طرفداری از حق و مبارزه با کفر بدین راه آمدم نه بخاطر ریا و تکبر و خود نمائی و برای مبارزه با نفس و کامل کردن ایمان خود این راه را انتخاب کرده ام پس پروردگارا خود مرا بیامرز و از سر گناهانم بگذر و جزء اولیائت قرار ده و سلام ای پدر و مادران و برادران و ای خواهران عزیزم اکنون که به خواست خداوند تبارک و تعالی توفیق آنرا پیدا نموده تا در میدان امتحان الهی راه یابم امیدوارم در این راه فاتح شاد و مسرور و در بازگشت با قلبی آکنده از شادی و نوای پیروزی بدنبالم به آغوشتان بازگردم انشاء الله و ای ملت آزاده من چه می توانم برای شما بنویسم و چه سفارشی میتوانم برای شما بنمایم این شماها بودید که ماها را پرورش دادید و این شماها بودید که ما را رهنمود و راهنما بودید این شماها بودید که ما را در ادامه راه امید میدادید اکنون این خونها چه ارزشی دارد در راه اسلام ریخته ای انقلاب عزیز سیراب شد از خون ما به ایستادگیت ادامه بده ای بازوان انقلاب بجوشید از خون ما و به تداوم ادامه دهید ای اسلامیان بر خروشید پرچم اسلام را در سرتاسر جهان بر پا کنید ای ملت و ای جوانان همه مسئولید در برابر ملتهای تحت ستم برخیزید و بکوشید تا به یاری الله آنها را از زیر یوخ چپاولگران نجات دهید ای مردم بی تفاوت نباشید و هر کدام بدست خود تا میتواند بکوشید کارگر در کارخانه کشاورز در کشتزار سرباز در جبهه معلم در مدرسه مردم در صحنه هر کدام میتواند فعالیت کنید تا اسلام را حفظ کنید و مقدمه ای برای انقلاب جهانی حضرت بقیة الله میباشد و در این راه از هیچ کس نهراسید ای جوانان نکند در رختخواب ذلت بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد ای جوانان مبادا در غفلت بمیرید که علی در محراب عبادت شهید شد . مبادا در حالی بی تفاوتی بمیرید ای مادران مبادا از رفتن فرزندانتان در جبهه جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمیتوانید جواب زینب را بدهید تحمل 72 شهید را نمود همه مثل خاندان وهب جوانان تان را به جبهه های نبرد بفرستید ای ملت عزیز اگر واقعا مرا دوست داشتید حالا راهم را ادامه دهید و با شرکت در جبهه ها و با کمکهای مالی پشت جبهه اسلام را یاری کنید و مرا حلال کنید که من شما را حلال کردم شما باید خوشحال باشید من خوشحال و خوش کام و خوش بختم چرا چون رسالتم را به پایان رساندم ای برادران استغفار و دعا را از یاد نبرید همیشه به یاد خدا باشید.