شهیدقدم علی فرهادکیایی؛نقاش، نقاشی شهادت را چه زیبا کشیدی
نوید شاهد البرز:
شهید "قدمعلي فرهاد کیایی" در يكي از روستاهاي
دورافتاده شهرستان كرج، واقع در جاده چالوس 45 كيلومتري كرج، فروردین ماه سال 1342در خانواده با ايمان و تقوا و متعهد چشم
به دنيا گشود. و دوران طفوليت را در همان روستا با پدر و مادر پيرش با مشقت و سختي
گذراند و از آنجايي كه در دامن پاك مادري چون ربابه مادري پرهيزكار و شايسته پرورش
يافته بود.
صبحهاي سرد كوهستاني موقع اذان از خواب برميخواست و با صداي رسا اذان
سر ميداد و در كارهاي كشاورزي همدوش پدر كار ميكرد دوران ابتدايي را در همان
روستا تحسين نمود و درس او توأم به كار و جمعآوري معاش زندگي بود و در كلاس شاگرد
ممتاز شناخته شد و علاقه شديدي به هنر نقاشي داشت و نقاشیهایی هم از چهره می کشید
که بسیار زیبا بود و موقع بيكاري را با نقاشي و مطالعه ميگذراند. او پس از دوران
ابتدايي به تهران عزيمت نمود و پيش برادرانش در مدرسه شهيد عراقي ادامه تحصيل داد
و در اين مدرسه نمرات درسي و اخلاقي او در سطح عالي بود و در حين ايام بود كه
انقلاب اسلامي شروع شد و در تمام تظاهرات و راهپيماييها كثرت ميكرد و حتي برادر
كوچكش را هم با خود ميبرد.
وقتي جنگ تحميلي شروع شد افسوس ميخورد كه چرا من اين باشم و به جبهه نروم سپس در بسيج سپاه پاسداران ثبتنام نمود و تا سال سوم نظري در بسيج خدمت ميكرد كه روزي نزد پدر و مادرش به روستا آمد و گفت: ديگر نميتوانم، آرام بگيرم در صورتي كه متجاوزين به دين و كشور ما تجاوز نكنند از پدر و مادر رضايتنامه را دريافت كرد.
روز 15 فروردين 61 عازم ميدان نبرد حق بر باطل در منطقه جاده خرمشهر شد و يك ماه به طول انجاميد. سپس روز 15 ارديبهشت ماه نامهاي به پدرش رسيدن مژده شهادت فرزندش توأم با وصيتنامه بود مادر نماز شكر اقامه نمود و فرداي آن روز يعني 16 ارديبهشت 1361 پيكر پاكش به روي دستهاي افراد حزبالله به روستاي كه متولد شده بود رسيد و مادر پيشاپيش دستهها شعار ميداد و در همان محل (يك سر) دفن شد.
"فرازی از وصيت نامه شهید"
«بسم الله الرحمن الرحيم »
به نام خداوندى كه دردنيا برمؤمن و كافررحم مى كند و درآخرت فقط برمؤمن رحم مى كند.
«قال امام حسين (ع):ان كان دين محمدلم يستقم الابقتلى و ياسيوف خذيني»
امام حسين (ع)فرمود: اگردين محمدباقى نمى ماند مگرباكشته شدن من پس اي شمشيرها مرادريابيد.
«قال امام صادق (ع):الدنياجيفه طلابهاوكلاب »
امام صادق (ع)فرمود:دنيامردارى است وجويندگانش سگانند.
باپدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم انشاءالله براىآخرين باردراين نامه صحبت مى كنم و هركاركردم كه بتوانم دراين مدت كوتاه آخر عمرم باشماها مستقيما صحبت بكنـم ولـى نتوانستـم موفق شوم و اين نامـه باچه آرزوهايـى براى شمامى نويسـم و چـون يقيـن دارم، درآخرت ان شاءالله دربهشت باهم درنعمت خدابهم مى رسيم.
پدر و مـادرجانـم من جان خودم را درراه اسلام و قرآن دادم و بيشتر از اين نتوانستـم خـودم راكنتـرل كنـم و يـك سفارش بـه شما دارم و آن اين است كهدركمدچندتا نقاشى سفارش داده بودند و من برايشانكشيدم و آماده است لطفا به صاحبانشـان بدهيد و اگرخوب يا تمام نشده طلب بخشش كنيد.
پدرومادروخواهران و برادرانم و اى كسانيكه اين وصيت نامه مرامى خوانيد، من باعقل وشعور و به ميل و رضايت خودم اين راه را
كه انتهايش شهـادت است، انتـخاب كردم و اميدوارم كه حال كه من به درجه رفيـع شهادت رسيدم، گريه نكنيد چـون كسى كه درراه خداقدم برمى دارد،گريه ندارد. همه ما رفتنى هستيم، چه بساكه درراه خدانمي رويـم، مادرجـان بـراى آخرين بارمي گويم كه شما بايد پس ازمرگ من به كسان ديگردلدارى بدهيد و افتخاركنيدكه چنين پسرى بزرگ كرده ايد، خداوند به خانواده هاى داغدار صبر و شكيبايى عطاكند.
همه شمارابه خداى بزرگ مى سپارم .
خدايا،خدايا،تاانقلاب مهدى خمينى رانگهدار.
ازعمرمابكاه و برعمراو
بيفزا آمين يارب العالمين قدمعلى
فرهادكیایی سیزدهم فروردین 1361
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری