خاطره ای خواندنی از شهید "حجت الله صدري" به نگارش شهید
نوید شاهد البرز:
خاطره یکی از حمله های رزمندگان غیور ایران اسلامی علیه دشمن:
اينجانب "حجت الله صدري" در تاريخ بیست و هشت آذر 1362 به جبهه اعزام شدم و در حدود چهارده نفر بوديم كه ما را به مريوان بردند و در حدود سیزده روز در پادگان مريوان مانديم.
و در حدود ده روز ما را تشويق به مرخصي كردند و بعد از طی این مدت به پادگان توحيد رفتيم و برای چند روز در آنجا مانديم.
از پادگان توحید به اردوگاه حسن آباد قم رفتیم و ما بمدت ده روز آموزش دادند. دوباره دو روز تشويق كردند و بعد از دو روز دوباره به پادگان توحيد آمديم و يك روز در پادگان مانديم و دوباره ما را به پادگان ابوذر بردند و در حدود پانزده روز آنجا ماندیم.
بعد از پادگان ابوذر ما را به اردوگاه شهيد شمس بردند و بعد ازدو روز ماندن در آنجا ما را به اردوگاه انديمشك و در حدود يكماه مانديم و بعد از يكماه ما را به اطراف خرمشهر بردند و 2 روز هم در آنجا مانديم و بعد از دو روز ما را به جوفير بردند و دو روز هم در آنجا مانديم و بعد از دو روز ما را مجهز كردند و به خط مقدم كه شط غراط نام داشت، بردند و در ساعت بعدازظهر به جزيره رسيديم كه ناگهان هواپيماهاي عراقي ها رسيدند و راكت انداختند.
با این راکت اندازی عراقیها، چهار نفر از بچه ها مجروح و يك شهيد در آنجا داديم و شب همان روز در ساعت هشت حركت كرديم و همچنان هواپيماي عراقي ها بر سر ما بمب می انداختند.
ما در حدود دو ساعت راه رفتیم تا اینکه به خط مقدم رسيديم و همه با ياد خدا به سوي عراقي ها حمله كرديم و در حدود ده شبی بود كه حمله را آغاز كرديم و خط مقدم را شكستيم و عراقي ها را تارومار كرديم و همه تانكهاي آنها را به آتش كشيديم و يا به غنيمت گرفتيم. همچنان حمله را تا ساعت 6 صبح ادامه داديم.
صبحدم عراقي ها به طرف ما پاتك زدند و با ضد پاتک ما روبرو شدند و متفرق شدند و دوباره آنها را به خاك و خون كشيديم.
بعد حمله ساكت شد و به پشت جبهه آمديم. ما حدود 3 شب هم در كانال خوابيديم و بعد از سه شب، در ساعت 10 صبح حركت كرديم و به طرف قايقها و چند ساعت منتظر قايقها شديم. بالاخره قایقها آمدند و در ساعت 8 شب سوار قايقها شديم و در حدود سه ساعت و نیم ما در قایقها بودیم تا به منطقه مورد نظر رسیدیم.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری