زندگینامه شهيد "غلامعلي‌ اكبري‌ برجلوئي" بمناسبت سالروز تولدش
اساس حركت ما بر روى محور ولايت فقيه و اسلام فقاهتى مي باشد و خارج از اين شرك خواهد بود . من همه را به پيروى از ولى فقيه حاضر كه همان امام امت خمينى كبير و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران و رهبر مستضعفان جهان مي باشد دعوت مي كنم...

نوید شاهد البرز: سلام بر لاله هاي خونين در سرزمين گلبرگ هاي پرپر شده شقايق، همراه با سبزه هاي هم نوا با ناله نسيم، رو به قبله گل ها بايد سلام کرد.

بايد سلام کرد؛ بر آناني که در آخرين فراز زيارتنامه خود به زيارت سبزترين سيرت و سرخ ترين صورت تاريخ نائل شدند .

بايد سلام کرد بر زمزمه جاري رودها، با پاهاي برهنه.

آري اينجا کربلاي سينه سُرخاني است که آمدن و رفتنشان يه رويايي بيش نبود، رويايي کوتاه و شيرين.

بايد سلام کرد به آناني که لباس هاي خاکي رنگشان، لباس احرام در "موقعيت ها" بود .

بايد سلام کرد بر اشک هاي جاري مناجات بر گونه هاي خاکي و خونين.

بايد سلام کرد بر دست هاي بريده شده، بر انگشتهاي جدا شده از دست.

بايد سلام کرد بر پوتين هاي بي پا، به پاهايي که بند پوتين آنها تا آسمان گشوده شده .

بايد سلام کرد بر سَرهاي سرخ بي کلاه .بايد سلام کرد بر سينه هاي سوخته در سنگر ها .بايد سلام کرد بر پيشاني هايي که بوسه گاه گلوله شده اند .بايد سلام کرد بر قطارهاي فشنگي که تسبيح شده اند .

بايد سلام کرد بر کوله پشتي هاي پر از پرواز .

بايد سلام کرد بر چفيه , بيرق هميشه جاودان جبهه هاي خميني .

و بايد سلام کرد بر چفيه اي که همواره بر دوش علمدار نهضت خميني است.



اساس حركت ما بر روى محور ولايت فقيه و اسلام فقاهتى مي باشد و خارج از اين شرك خواهد بود

"شهيد غلامعلي اكبري برجلوئی" در يكي از روستاهاي اراك (سيجان) در سی یکم فروردین سال 1341 ديده به جهان گشود و در خانواده‌اي مذهبي و متدين دوران طفوليت را پشت سر گذاشت. خانواده‌اش به دليل فقر و مشكلات مالي ابتدا براي مدتي به همدان و سپس به تهران مهاجرت كردند. دوره ابتدايي را در مدرسه‌اي در سي متري جي تهران با نمرات عالي به پايان رسانيد. پدرش با تمام مشكلات وگرفتاریهای زندگی كه گريبانگيرش بود مخارج هزينه تحصيل او را فراهم ‌كرد. ولي شهيد غلامعلي در دوره راهنمايي هم كنار تحصيل كار ‌كرد و در تأمين مخارج و تحصيل خود به پدرش كمك ‌كرد. اين وضعيت (تحصيل و كار) تا گرفتن ديپلم ادامه داشت. قبل از انقلاب او فعاليت مخفيانه گسترده‌اي داشت. اعلاميه‌ها و كتابهاي ممنوع را به خانه مي‌آورد و به مادرش مي‌گفت؛ اينها را مخفي كن، طوري كه هيچ يك از اعضاي خانواده هم اطلاعي نداشته باشند. با اوج‌گيري انقلاب فعاليتهايش صدچندان شده بود. غالب اوقات شب دير به منزل مي‌آمد. حوالي نصف شب و گاهي اوقات اصلاً نمي‌آمد و وقتي كه علتش را مي‌پرسيدم با زباني بسيار شيرين و منطقي قوي همه مارا قانع مي‌كرد و قول مي‌گرفت كه ما هم در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شركت كنيم، پس از پيروزي انقلاب در 22 بهمن سال 57 بعد از تشكيل كميته انقلاب اسلامي كرج وارد كميته شد و پس از آن وارد سپاه پاسداران شد و در اين هنگام عضو رسمي سپاه كرج گرديد. او براي حفظ و پيشبرد اهداف انقلاب اسلامي با تمام وجود فعاليت ‌كرد و لحظه‌اي از فعاليت بازنايستاد. در اوايل شروع جنگ مدتها دركردستان مشغول جنگ و جهاد بود و سپس در عملياتهاي فتح‌المبين، بيت‌المقدس، رمضان و چندين عمليات ديگر شركت نمود و در سال 61 در جبهه زخمي و به تهران انتقال يافت. ولي پس از بهبودي بلافاصله به جبهه اعزام شد.

شهيد مسؤوليت‌هاي زيادي از جمله مسئولیت جنگ زدگان، مسؤليت آموزشهاي گروه‌هاي تخريب سپاه، غيره را به عهد داشت و بالاخره در دوم اسفند ماه  1361 در عمليات والفجر شركت نمود و در مطنقه فكه بر اثر اصابت تركش دشمن در حين عمليات به آرزوي ديرينه‌اش كه همانا ديدار معبود بود، رسيد و به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

مادر شهيد مي‌گويد:

غلامعلي آخرين روزي كه در منزل بود تا صبح نگذاشت، من بخوابم كه حلالش كنم. به من مي‌گفت: من فردا عازم جبهه هستم به من اجازه بده، من اجازه دادم. باز هم مرا رها نكرد و دوباره نگذاشت بخوابم. به او گفتم: ديگر چه مي‌خواهي؟ گفت: اگر من شهيد بشوم برايم نبايد گریه وشيون كني! من حاضر نبودم، جواب او را بدهم تا آنقدر اصرار كرد كه من دستم را به سينه او زدم. گفتم: به خدا؛ اگر در سر جنازه تو گريه كنم و ايشان به من گفت: تو مادر من هستي تو حاجي خانم من هستي.

سیری در وصیت نامه شهید

بسم اله الـــــــــرحمـــن الـــــر حـيــم

بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان

ان اله يحب الذين يقاتلو ن فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص

خداوند كسانى را كه همچون ستونی پولادين در راه او پيكار كنند، دوست دارد...

بنام او(خدا) كه همه چيز از اوست ، بنام او كه زندگيم اوست، بنام او كه زنده به اوييم ، بنام او كه از اوييم وبه اوييم ،زندگيم به خاطر اوست ، ياد وجانم اوست ، معشوق و مقصودم، معبودم و مرادم اوست، احساسش مي كنم با قلبم با ذره ذره وجودم با تمام سلولهايم اما بيانش نتوانم كرد، اى همه چيزم، بيادت هستم، بيادم باش كه بى تو هيچ و پوچ خواهم بود. در اين برهه از زمان كه انسانهاى ايثارگر در حضور خداوند از مرزهاى صنفى و نژادى، گروهى، حزبى، ملى و ناسيوناليستى، طبقاتى و اشرافى، جغرافيايى و هر چه را من انسانى را در بر گرفته و به اسارت مي كشد، نفى كرده و براى برقرارى حكومت الله بر روى زمين پيكار شاهد بودن و گذشتن از اينهمه ايثارها خيانتى بس بزرگ به اسلام و پيامبر خداست.

ما فرزندان خمينى بت شكن ،بت شكنى كه درس مبارزه، درس مقاومت و درس شهادت را مي آموزد و جان ديگرى به ما عطا فرموده است. خود را چگونه از اين ايثار گريها و جهاد در راه الله جدا پنداريم. نه هرگز ، هرگز تن به اين ذلت و خوارى در نخواهيم داد با يزيديان زمان و هر گونه شرك مبارزه خواهيم نمود؛ همچنانكه سرور شهيدان امام حسين (ع) به مبارزه برخاست تا دين خدا و رسول خدا پا بر جا بماند. اساس حركت ما بر روى محور ولايت فقيه و اسلام فقاهتى مي باشد و خارج از اين شرك خواهد بود . من همه را به پيروى از ولى فقيه حاضر كه همان امام امت خمينى كبير و بنيان گذار جمهورى اسلامى ايران و رهبر مستضعفان جهان ميباشد دعوت ميكنم تا تداوم و گسترش انقلاب اسلامى در سراسر كره خاكى فزونى گيرد ...

برادران و خواهران حزب الله سعى و كوشش شما در تداوم خط امام باشد همان خطى كه انقلاب اسلامى ما را به انقلاب جهانى حضرت بقيه الله (عج) پيوند خواهد زد. مواظب امام باشيد و هيچوقت ايشان را فراموش نكنيد. بگذاريد براى جهانيان تجلى كند كه ما مردم كوفه نيستيم ما مردمانى هستيم به نام حزب الله كه حسين اين سرور شهيدان كربلارا يارى كرديم و اكنون نيز فرزند برومند او يعنى خمينى كبير را يارى خواهيم كرد، تا در تاريخ اسلام ناممان جاودانه به يادگار بماند و هر روز هر وقت اين شعار (خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگه دار ) را از ته دل بخوانيد. پدر عزيز و مهربانم سلام:

پدرى كه در طول زندگيت چه سختيها كه نكشيدهاى و چه دردها كه تحمل نكرده اى مرا ببخش كه نتوانستم فرزند شايسته‌اى براى شما باشم اميدوارم كه از شهادت فرزندت ناراحت نشوى و بدانى كه او در راه خدا رفته است . مادرم و ديگر بچه ها را اول به خدا و بعد به شما وشما را هم به خدا ميسپارم .

مادرم ، مادر خوب و مهربانم: سلام گرم مرا بپذير و مرا ببخش كه نتوانستم آرزوهاى شما را برآورده سازم ميدانم كه خيلى سختيها و رنجها در بزرگ كردنم، متحمل شده‌اى؛ ان شاءالله خداوند اجرت را خواهد داد و فرزندى را كه در راهش اعطا كرده اى قبول خواهد نمود. هيچ ناراحت نباش كه من شهيد مي شوم، خيلى هم بايد خوشحال باشى، زيرا شما در نزد زهرا عليها السلام رو سپيد خواهى بود چون فرزندت پسر او را حسين زمان ، امام خمينى را يارى كرده است .

و تو خواهرم :

كه هميشه در خانه تلاشگرى ، سلام مرا بپذير و مرا ببخش كه نتوانستم برادر خوبى براى شما باشم. سعى كن، زينب وار خانواده را به سوى الله و در خط راستين امام سوق دهى. درست را خوب بخوان تا فردا فردى مفيد براى انقلاب اسلامى باشى تا بتوانى دين خود را نسبت به اسلام و خون شهدا ادا كرده باشى .

و تو برادرم بهرام جان :

شما بايد جاى مرا در خانه پر كنى و مواظب خواهرت و ديگر برادرانت باشى عصاى دست پدرم باش و در كارها وگرفتاريها ايشان را يارى كن سعى كن در خواندن درست و ادامه آن براى انقلاب اسلامى و جامعه اسلامى خود مفيد واقع شوى نماز هم يادت نرود.

وسلام بردو برادر كوچكم هادى و مهدى

مهدى جان خيلى دلم مى خواست شما را بزرگ و تربيت كنم ولى افسوس كه ديگر نمى توانم. داداش جان درست را خوب بخوان و هميشه شاگرد اول باش و تو هادى جان هم همينطور در آينده كه بزرگ شدى، ادامه دهنده خط امام باش.

در آخر شما را به خدا قسم مى دهم بعد از شهادت گريه نكنيد بلكه به جاى گريه كردن نداى مرگ بر آمريكا ام الفساد غرب را سر بدهيد. در پايان دوباره متذكر مى شوم كه امام را فراموش نكنيد براى سلامتى او و تداوم خط امام هميشه دعا كنيد و به خانواده شهدا سركشى كنيد زيرا آنها احتياج به محبت ودلدارى شما دارند.

والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته

پيش به سوى تداوم و گسترش انقلاب اسلامى در جهان رهبرى امام خمينى تا ظهور حضرت مهدى (عج)

الهم ارزقنى الشهاده فى سياك

الهم ارزقنى شفاعه الحسين يوم القيامه

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار


منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده