بمناسبت گرامیداشت روز ارتش و سالروز شهادت شهید ارتشی جمال ارغوان
ما همه باید از سایر مردم که زندگی معنوی برتر از ما دارند درس بگیریم. چرا که این دنیا فانی وزودگذر است. تمام این زرق وبرقها به لحظه ای نابود می شود و جز یک روح سالم و متعالی هیچ نمی ماند.

نوید شاهد البرز: سلام بر لاله های خونین در سرزمين گلبرگ هاي پرپر شده شقايق، همراه با سبزه هاي هم نوا با ناله نسيم، رو به قبله گل ها بايد سلام کرد.

بايد سلام کرد بر آناني که در آخرين فراز زييارتنامه خود به زيارت سبزترين سيرت و سرخ ترين صورت تاريخ نائل شدند . بايد سلام کرد بر زمزمه جاري رودها , با پاهاي برهنه.

آري اينجا کربلاي سينه سُرخاني است که آمدن و رفتنشان يه رويايي بيش نبود , رويايي کوتاه و شيرين.

بايد سلام کرد به آناني که لباس هاي خاکي رنگشان , لباس احرام در "موقعيت ها" بود .

بايد سلام کرد بر اشک هاي جاري مناجات بر گونه هاي خاکي و خونين.

بايد سلام کرد بر دست هاي بريده شده , بر انگشتهاي جدا شده از دست.

بايد سلام کرد بر پوتين هاي بي پا , به پاهايي که بند پوتين آنها تا آسمان گشوده شده .

بايد سلام کرد بر سَرهاي سرخ بي کلاه .

بايد سلام کرد بر پلاک پيکرهاي قطعه قطعه شده که شماره و شناسنامه يک شهاب شده . و هر کوچه و خيابان شهرمان را تا ابد ستاره باران کرد .

از مردمی که زندگی معنوی برتری دارند درس بگیریم


"شهید جمال ارغوان" در سال 1341 در کرج در خانواده ای زحمت کش و مذهبی دیده به جهان گشود. او پس از طی دوران کودکی در آغوش گرم و پر مهر خانواده رشد ونمو کرد. در حین تحصیل وقتی که دوازده سالش بود، پدر خود را از دست داد. به همین دلیل ترک تحصیل کرد و به کار کردن مشغول شد تا با این کار بتواند گوشه ای از زحمت‌های بی‌دریغ مادر را که تنها یار و غم خوارش بود جبران نماید . شهید از نظر اخلاق در خانواده به واقع الگویی برای دیگران و اعضای خانواده بود و از نظر اخلاق و رفتار برخورد شایسته ای داشت به طوری که همه او را دوست داشتند و تحسین می‌کردند.

شهید در ورزش و رشته کشتی و فوتبال فعالیت داشت و از آمادگی بدنی غافل نبود.او در زمان اوج گیری انقلاب در اکثر راهپیمایی‌ها و تظاهرات شرکت فعال داشت و پس از پیروزی انقلاب در صحنه حضور داشت و با شرکت در راهپیمایی ها در جهت پیروزی انقلاب گام بر می داشت و با شروع جنگ تحمیلی نیز از هیچ فعالیتی دریغ نکرد و با بر تن کردن لباس‌شریف سربازی ارتش و دیدن آموزش‌های لازم، از طرف ارگان ارتش عازم جبهه‌های جنگ حق علیه باطل گردید و به جنگ با دشمنان‌ خدا پرداخت و سرانجام در تاریخ بیست ونهم فروردین 1362 در موسیان عراق مورد اصابت ترکش خمپاره به کمرش قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل گردید .

فرازهایي از وصیت نامه :

مادرم: مرا حلال کن تو بسیار برایم زحمت کشیدی و من نتوانستم پاسخگوی زحمات تو باشم مواظب خواهر وبرادرانم باش و آنها را با دین مبین اسلام کاملاً آشنا کن . برایم دعا کن در جبهه شهید بشوم ولی اسیر عراقی‌ها نشوم . همیشه امام را دعا کنید و از او پیروی نمایید . ما همه باید از سایر مردم که زندگی معنوی برتر از ما دارند درس بگیریم. چرا که این دنیا فانی وزودگذر است. تمام این زرق وبرقها به لحظه ای نابود می شود و جز یک روح سالم و متعالی هیچ نمی ماند.

روایت از خانواده شهید است که:

در آخرین باری که به مرخصی آمده بود، خیلی ناراحت بود. وقتی علت ناراحتی را از او جویا شدیم، گفت: دو تن از بهترین دوستانم و همسنگرانم به شهادت رسیدند و مرا تنها گذاشتند، آیا این سعادت نیز نصیب من می‌شود.

    از مردمی که زندگی معنوی برتری دارند درس بگیریم

از مردمی که زندگی معنوی برتری دارند درس بگیریم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده