پیام شهیدان را با پیوند خون به گوش تاریخ می رسانیم
نوید شاهد البرز: کبوتران دلاور، قهرمانهاي بيمانند اين سرزمين، خاک سبز وطن را از دسترس فتنهها و دشمنيها بيرون کشدند و اهريمن را در جاي خود نشاندند.
اگرچه رد پاي رفتنشان، تا ابد بر شانههاي زمانه باقي است؛ آنها هميشه هستند و جادهاي که فراروي ما گستردند، تکليف تمام لحظههامان را روشن کرده است.
رفتن هميشه تلخ نيست. گاه، رفتنها از همان آغاز، مؤيّد رسيدن است. پرپر شدن، هميشه اشکآلود نيست؛ گاه، حماسهاي زبانزد است.
"شهید رضا بخشی" فرزند علی در روز سیزدهم خرداد ماه سال 1344را آن روزهای قیام ملت مسلمان ایران بر ضد رژیم سلطه گر شاهنشاهی، در یکی از روستاهای استان قزوین به نام چنارک در یک خانواده ی مذهبی متولد شد. دوران کودکی را در آغوش خانواده سپری کرد و سپس به دبستان رفت و پس از پایان دوره دبستان، در مدرسه راهنمایی ثبت نام کرد و تا پایه دوم راهنمایی را با موفقیت سپری کرد.
اما پس از آن به علت وجود مشکلات رفاهی و مالی در زندگی، ناگزیر به ترک تحصیل شد و جذب کار و فعالیت به منظور بهبود وضع مالی خانواده گردید در این زمان در معیت خانواده به منطقه ساوجبلاغ مهاجرت کرد و شهید در کارخانجات ریسندگی و بافندگی فخر ایران مشغول کار شد. با شوق بسیار و به سختی کار می کرد و نسبت به کار خویش اهمیت خاصی قائل بود.
و از این راه کمک خرجی برای خانواده اش محسوب می شد. بسیار مودب و متواضع بود. فرزندی با وفا و متعهد بوده و کارگری زحمتکش و سازنده و در جامعه انسانی درستکار و صدیق و مهربان که همواره سعی داشت کسی را از خود نرنجاند.
در بحبوحه ی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در صف بسیجیان جان بر کف راهی مناطق جنگی شد تا همچون سدی در برابر ستم و تجاوز بایستد و دین و وطن خویش را از تباهی برهانید.
در جبهه ی جنگ نیز رزمنده ای مخلص و صادق بود که در راه هدف والای خویش از هر ایثاری دریغ نداشت تا در روز بیست و هفتم فروردین سال 67 در منطقه سر پل ذهاب در غرب کشور، در اثر اصابت ترکش خمپاره، در جبهه سر پر شور و شعورش، سر به آستان عبودیت حق سایید و به خواست پروردگار بزرگ، به جرگه ی شهیدان راه حق و عدالت پیوست. مزارش در جوار حرم مطهر امامزاده علی در شهر قزوین تداعی کننده ی عشق و ایثار است.
وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تقولو لمن بقتل فی سبیل الله امواتا بل احیاء ولکن لا تشعرون .
شهادت پایانگر مرگ و مردگی هاست ما با خون به این مردگی ها پایان خواهیم داد و ضامن ضربان مداوم رگهای امت اسلامی خواهیم شد. ما رسالت خون و شهادت را عمیقا درک کرده ایم و در این لحظه خون رنگ زمان که سرزمین اسلامی به خون هزاران شهید رنگین است .
پیام شهیدان را با پیوند خون به گوش تاریخ می رسانیم تا پیوند مکتب و خون را در تاریخ نهضتهای شیعه و انقلابهای توحیدی دوباره به تبلور عملی و معلومی برسانیم. ما با قطرات خون خود بر تارک تاریخ حماسه جهاد و یگانگی اسلام و تشیع راستین را رقم می زنیم .
ما درهای معبد آزادی را بر روی انسانهای آزادیخواه می گشائیم ما عشق را با حکمت در هم می آمیزیم و گل شهادت را از آن بر می آوریم. ما خون خود را با خون ریخته شده در محراب علی (ع) و خونهای جریان یافته در دشت نینوا پیوند خواهیم زد و دوباره نهرهای اسلام را به جریان درخواهیم آورد.
اسلام نیازمند به شهید است و ما نیازمند به ارتقاء درجه و انسانیت نیازمند به تزریق خون ما با شهادت خود همه این نیازمندیها را بر آورده خواهیم کرد.