امروز روزیست که بی تفاوت نشستن خیانت به اسلام است
نوید شاهدالبرز: شهدا مسافران جنت رضوان هستنند که بال ملائک فرش قدوم آن هاست که ملائک عالم قدس بدان تبرک مي جويند ولي زمينيان از مقام آنان بي خبر اند.
جنت شهيد همان وديعه اي است که از روز ازل در فطرت او نهاديده شده است وشهيد است که به نداي فطرت خويش لبيک مي گويد و پرنده دل او هنگام رسيدن به جنت شهادت از شوق وصول نغمه هاي وصال سر مي دهد که همين الحان خوش اوست که هفت آسمان را مجذوب خويش کرده است.
ای پرتوهاي نور قدس عنايتي بر اين آسمان ظلماني دل ما کنيد که پرده غفلت آسمان دل، دل ما را بدرد و با نور قدس شما اين دل هاي بي نور به نور جمال ذوالجلال روشن شود.
در بهشت برين شور وغوغايي برپا شده وفرشتگان براي عرض ادب به صفوف ايستاده اند تا ياران خميني را بدرقه کنند واز آنان نسيم جنت را استشمام کنند و مگر جنت جايي غير از دل وسيع شهيد است.
تمثیل شهيد تمثيل گل خوش بوي است که عطر آن هنگام شکفتن جسم او هويدا وبر مشام مي رسد رنگ سرخ خونين او هم وادي شقايق هاي آتش گرفته را تجسم مي کند. شهيد مرغ خوش الحان عالم است.
در اول اسفند 1343 بود که "شهید احسان الله آطاهریان" فرزند نجم اله در جوسقان (طالقان) بدنیا آمد. در دامن پدر ومادری مهربان ودلسوز رشد کرد وبزرگ شد. تا مردی حافظ وطن وناموسش شود. نمازهای یومیه را در اول وقت می خواند.در جلسات دعا ، قرآن ، توسل ، در مدارس و مساجد به صورت فعال شرکت داشت. در تشکیلات انجمن های اسلامی مدارس، بسیج مساجد نقش موثری داشت و قبل از انقلاب هم در راهپیماییها و تظاهرات حاضر بود. جدی بودن در دوران تحصیل و همچنین با شرکت در کتابخانه مسجد از عمده فعالیتهای ایشان محسوب می شود. تحصیلات خود را در طالقان گذراند و قبل از پایان تحصیلاتش از طریق ارگان بسیج دانش آموزی به جبهه اعزام شد و بمدت دو سال در جبهه های حق علیه باطل جنگید تا اینکه در آخرین اعزامش که در بیست وچهارم فروردین (رمضان) 1361 بود، بعنوان امدادگر در عملیات والفجر یک در منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نایل آمد و بسوی ابدیت پرواز کرد.
سیری در وصیت نامه شهید:
ای خدای بزرگ این مخلوق در مانده و ضعیف تو ، حال که به سوی تو آمده او را از درگاهت مران، گناهانش را بیامرز و از درگاهت ناامیدش مگردان .
پروردگارا اینک برای رضای تو و برای خشنودی تو و به امر خلیفه بر حق تو که نایب امام زمان نیز می باشد، قدم به صحنه جهاد بر علیه کفر می گذارم . بدان امید که یا مرا به فیض شهادت برسانی تا شاید کفاره ایی باشد، برای محو گناهان و ادای دینی در قبال جمهوری اسلامی و یا مرا بیامرزی و توبه ام را بپذیری که در حال به تو نیاز مندم .
خداوندا به محمدت و به خمینی ات سوگند که گرانبها تر از خونم متاعی ندارم که بدهم و اینک این خون من و این هم جان بی مقدار من تقدیم به تو و هدیه به روح تو خمینی کبیر.
پدر ومادر عزیزم مراببخشید و از من راضی باشید تا خدا هم از من خشنود گردد و مرا بیامرزد.
پدر ومادر عزیزم ، امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز خود و جسم ضعیف خود به اسلام و امام عزیزمان رضایت خدا و شما را فراهم کنم ، صبور باشید و افتخار کنید که فرزند کوچکتان را فدای اسلام و خاک پای امام کرده اید.
دوستان و خویشان امروز روزی است که بی تفاوت نشستن خیانت به اسلام است ، خیانت است به خانواده شهدا و خون شهدا و وظیفه دوم شما مبارزه با منافقان و کوردلان و مگسان دور شیرینی است.
این آرزوی تمام رزمندگان جبهه است که پشت جبهه را حفظ کنید تا رزمندگان دلگرمی داشته باشند با دستی سلاح و با دستی قرآن ندای (هل من ناصر ینصرنی ) را که این خمینی زمان ، این مرد خدا و این ابراهیم زمان و بر زبان جاری کرد، جواب و پاسخ مثبت دهند.
دیگر به دوستان و همکلاسیان عزیزم سفارش می کنم که راه امام و راه جهاد را انتخاب کنید و حق مردم و حق جهاد را رعایت کنید و امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و در جلسات مذهبی شرکت کنید و مردم را به راه اسلام و قرآن هدایت کنید.
از لحاظ مکان دفن خودم خجالت می کشم که بگویم؛ مرا پهلوی شهدا دفن کنید چون آنقدر گناه و غیبت کرده ام، روسیاهم ولی از شما تقاضا دارم که مرا در امامزاده بغل خاک شهید احمد دفن کنید تا حق دوستی را رعایت کنیم و شاید از اعمال نیک و ثواب خیر آنها ما هم استفاده کنیم و شاید ما را مورد عفو و بخشش قرار دهد و ما را از دعای خیر شهدا بهره مند کند.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری