عشق به شهادت انتخاب من است اگر بارها وبارها متولد شوم
نوید شاهد البرز: سالها می گذرد از روزهای جنون و عاشقی، از لحظه های شیرین شهادت و چهره های لبریز صلابت. این روزها، سیم خاردار فاصله روحم را می خراشد.
من، پاسدار حرمت آن روزهایم. شقایق دلسوخته من! دست رد به سینه ام نزن! مرا به پرستاری شقایقهای شرحه شرحه قبول کن! آستان پرمهر تو، عطر لحظه های ناب ایثار را می پراکند.
وقتی فضای شهر و کوچه لبریز غربت جوانهای راه گم کرده می شود، شب، بوی خاطرات تو سر برمی آورد و همه جا از شمیم دل انگیز شهادت پر می شود.
یاد تو و خاطرات همیشه جاوید جبهه و جنگ و جنون، لحظه های شعر و شعور و شهادت و پرسه زدن در کوچه های پایداری، پریشانی این روزهای شبزده را از بین می برد.
در نهانخانه دلم، یادت را تا ابد جاودانه خواهم کرد و هرگز لبخند تو را در انتهای جاده زمین و ابتدای راه آسمان از یاد نخواهم برد.
"شهید محمد کیان پیشه" فرزند حسن در بهار سال 1339 در روستای فشند پا به عرصه این دنیا گذاشت، تولدش همراه با حرکت و نعمات فراوان برای خانواده بود و قدم محمد بهار را برای پدر و مادر خجسته تر کرد، والدینش می گویند: "هر وقت اسم محمد را در منزل صدا می کردیم گویی تمام منزل به پاسخگویی سر می داد". پس از دوران کودکی و طفولیت به مدرسه رفت و در کنار دوستان با زحمت فراوان هم درس خواند و هم در امور کشاورزی یار وپشتیبان پدرش بود و به او کمک کرد. بعد از گرفتن مدرک دوران متوسطه در پی گرفتن دیپلم از سال اول دبیرستان مشغول درس خواندن بود. که در همین ایام امام را راحل زنگ انقلاب را به صدا در آورد و محمد نیز همچون جوانان غیور دیگر به ندای امام لبیک گفته و برای استقبال از امام عزیز به فرودگاه رفتند و نقل قول است که پس از بازگشت بسیار خوشحال و خرسند بود و امیدوار بود با تعدادی از برادران در قالب یک گروه دوستانه با وحدت کلمه و پیروی از دستورات امام راحل به فعالیتهای سیاسی و انقلاب پرداخت. همیشه دوستان را به وحدت و همکاری دعوت می کردند و دوست داشت، نمازهای خود را به جماعت بخواند. مخصوصا دعاهای هفتگی را با دوستان در منازل و یا مسجد زمزمه می کرد . فعالیتهای علمی او با خواندن کتابهای دکتر شریعتی و امام راحل و کتابهای مذهبی و دیگر کتابها مشغول می نمود. در برخورد با مردم روستا اخلاقی نیکو و جذاب داشت و همیشه بزرگتر از خودش را خیلی احترام می گذاشت و حتی کوچکتر از خودش را سلام می کرد. نمونه هر وقت همسایه های ما به کمک احتیاج داشت بی دریغ به کمک می رفت و افتخار می کرد و به همین دلیل همیشه در کارهای کشاورزان به صورت جهادی یک گام از همه جلوتر بودند.
با فرا رسیدن ایام سربازی در حدود 30 ماه در مناطق پاوه و سومار و خرم آباد مشغول انجام وظیفه و مبارزه با دشمن بود.
در همین ایام بود که برادرش امیر کیان پیشه مجروح شد و محمد 6 ماه تمام از او در بیمارستان پرستاری کرد و از خدا می خواست که حال برادرش هر چه زودتر خوب شود تا او بتواند دوباره در جبهه جنگ حاضر شود. با خوب شدن نسبی برادر جانبازش دوباره به جبهه جنگ شتافت و سرانجام بیست و پنجم فروردین ماه 1362 در عملیات والفجر مقدماتی از منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد و بر اثر شدت آتش دشمن پیکر پاکش در منطقه باقی ماند تا همچنان از خاک اسلام دفاع نماید .
فرازهایی ازوصیت نامه :
(( بسم الله الرحمن الرحیم ))
با درود به امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی و با درود به شهدای اسلام آنان که از وطن هجرت نمودند و از دیار خویش بیرون شود و در راه خدا رنج کشیدند و جهاد کرده وکشته شده همانا گناهان ایشان را در پرده لطف خود بپوشانیم و آنهم را به بهشتیان در آوریم که زیر درختانشان نهرها جاری است این پاداشی است از جانب خدا ( آل عمران 195)
حمد و سپاس خداوندی را که جهت هدایت انسانها از آدم تا خاتم پیامبرانی فرستاده تا راه و روش پیمودن راه به سوی کمال مطلق را به انسان بیاموزند و هر آینه بر روی زمین حجت خویش قرار داد.
و حمد و سپاس خداوندی را که به ما نعمت جنگیدن در مقابل دشمن قرآن و مسلمین را عطا فرموده و شکر خداوندی را که چنین سعادتی نصیب ما کرده که در صف واحد جزو لشکریانش باشیم تا علیه جنگ طلبان به طاهر صلح طلب و خونخواران شرق مبارزه کنیم و اکنون در این دوره از زمان که رژیم بعثی به کشور عزیز وطن مقدسمان که هر وجبش خاطره ای از حماسه های جوانان ایران دارد حماسه آورده بر ماست که به باری تعالی الله و تخت فرماندهی امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی، سدی آهنین و بنیانی مرصوص در مقابل این از خدا بی خبران و اجانب شرق و غرب بایستیم و تا آخرین قطره خونی که داریم، مبارزه کنیم و تن به خواری و ذلت ندهیم. با نگاهی به تاریخ صدر اسلام، این جریان به خوبی نمایان می شود که همیشه در طی تاریخ کسانی بودند که در راه احیاء دین پرچم اسلام را برافراشتند و برای اسلام قیام کردند و چه حماسه هایی آفریدند. حسین (ع) سالار شهیدان نمونه خوبی از این ایثار گری است، زمانی که در صحرای کربلا فرمود: اگر دین محمد (ص) جز با کشته شدن من زنده نمی شود، پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید و ثابت می کند که هرگز تن به ذلت و خواری نخواهد داد و ما هم باید پیروی از آن حضرت کنیم و آن مرد حق و مبارزه را در تمامی مراحل زندگانی الگو و سرمشق خود قرار دهیم و امروز به یقین احساس می شود که جز با ریخته شدن خون ناقابل من و سایر همرزمانم در جبهه ها تداوم خون حسین و دین محمد (ص) نخواهد بود .
ای کاش خداوند متعال مرا بارها و بارها زنده می گرداند و من دوباره خون ناقابل خود را پای نهال اسلام و آزادی نثار می کردم. که نهایت عشق جز این مسیر نیست و گویای این سخن حدیثی است از امام مظلوم (حسین ) اگر این بدنها ساخته شده اند، که آخر کار بمیرد، پس چرا در راه خدا با شمشیر قطعه قطعه نشود .
و سعی کنند آن حضرت را الگوی زندگی خود قرار دهند و چون زینب گونه در راه خدا جهاد کنند و برادران عزیزم از شما طلب آمرزش و مغفرت از طرف خدا برای خود دارم و از شما می خواهم رهنمودهای امام و گفتارهای پیامبر گونه ایشان را آویزه گوش خود قرار دهید امیدوارم که خداوند به شما صبر و استقامت عطا فرماید و شما در راه حفظ دین و احیاء اسلام استوار قدمهایشان ثابت بگردانید به امید پیروزی نور بر ظلمت و رهایی کربلا و قدس از چنگال صهیونیست و برافراشته شده پرچم اسلام در تمام جهان .
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری