شما اى خواهرانم تنها وصيت من به شما اين است كه زينب زمان باشيد و تنها پيامم اين است حجاب ،حجاب ،حجاب.
نويد شاهد البرز: اخلاصت را بر میله های قفس که تو را دربند گرفته بود کوبیدی و درب آن را با قلب مطمئن و اراده فولادینت گشودی و اکنون دیگر فصل رهیدن را می نگری و خود را آزاد و رها از همه چیز می بینی پس نفسی برمیگیری و و تا انتهای جاودانگی بال می زنی...

شهيد محمد محمدی همدانی؛ تنها پيامم اين است حجاب ،حجاب ،حجاب
شهيد محمد محمدی همدانی در سال 1350 در تهران ديده به جهان گشود، بعد از مدتی به علت شغل پدر به شهرستان كرج نقل مکان کردند. محمد فقط یک نوجوان بود ولی با همین سن کمش کارهای بزرگی کرد، این دانش آموزان که می توانستند دوران درس و مدرسه خود را سپری کنند خیلی راحت همه چیز را رها کردند و وقتی به آن ها گفته می شد که جبهه برای شما نیست بزرگترها می روند می گفتند نه امام گفته اند کسی در خانه ها نماند، باید همه جبهه ها را پر کنید.
محمد هميشه در سخنراني هاي مدرسه فعاليت داشت و عضو انجمن اسلامي مدرس بود، با تمام اقشار جامعه رابطه داشت و به خاطر جذبه خاصي كه داشت در هر محيطي كه قرار گرفت قدرت كنترل جمع را داشت، در پي شروع جنگ تحميلي عراق يه ايران در اواخر سال شصت و چهار به جبهه اعزام شد و به خاطر سن كمش او را در دژباني نگه داشتند در تابستان سال 65 براي دومين بار به جبهه هاي غرب اعزام شده بود و آموزش كامل نظامي ديده بود تا اينكه سرانجام در چهاردهم اسفند 1365 در عمليات پيروزمند كربلاي5 در منطقه عملياتي شلمچه بر اثر اصابت تير مستقيم به سر به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر مطهرش مدتها در زير آفتاب سوزان شلمچه به جا ماند و بعدها پيكر رجعت داده شد و در گلزار شهداي امام زاده طاهر به خاك سپرده شد.

مناجات در وصیت نامه زیبای شهید

پروردگارا ، معبودا ، معشوقا ، قوتم ده تا در راه رضاى تو استوار بمانم . گامى پس ننهم و هر لحظه به سويت تعالى يابم من كيستم؟ من چيستم؟ به جز بنده ذليل و حقير تو؟ مرا درياب و به اوج قله معرفت رسان .

بار الهى هاى و هوى بهشت را مى‌بينم حسين به پيشواز يارانش آمده چه صحنه‌اى؟ اى حسين جان دست نياز به سوى شفاعت تو بلند كرده‌ام چه كنم روسيه‌ام .

الهم ارزقنا توفيق شفاعت الحسين

مولا جان حسين ، اى آقا من ضعيفم تنها تو را مى‌شناسم و كاروان غريب تو را و دنيا : دنيا از وراى آسمان جبهه‌ها چه پست و حقير است مانند قفسى است كوچك براى من، آرى نمى‌توانم نمى‌توانم هميشه شاهد شهادت عزيزان باشم مى‌خواهم اين بار نقش‌آفرين شهادت باشم . خدايا مى‌دانم كه بنده هستم همچون قطره‌اى در كنار دريا اما به عزتت قسم مرا بپذير الهم ارزقنا توفيق شهادت فى سبيلك .

در دنيا آنچه را كشت كنيد كه در آن دنيا پيش رسول اكرم رو سفيد باشيد نشود در قيامت بياييد با صورتى سياه و شرمنده . گروه گروه به سوى بهشت مى‌روند عده‌اى به دور حسين جمع شده‌اند نشود شما نتوانيد اسم حسين و اهل بيت را بياوريد به دنبال تكيه‌گاهى باشيد تا در آن روز دست‌آويزتان باشد سعى كنيد فى سبيله الله عمل كنيد و گرنه در شوره‌زار كشت كرده‌ايد و اى ملايكه زمين اى بسيجيان دريا دل بگذاريد نامتان بسيجى بماند و بسيجى به سوى ياران از دست داده برويد سعى كنيد جبهه‌ها پر باشد و قلب امام هميشه شاد گردد .

ايها الناس، انقلاب را در يابيد كه همه چيزمان از انقلاب اسلام است اى مردم پيرو روحانيت خط امام باشيد و در پى نام و نشان و لباس نباشيد (انشاءالله ). و اى مادرم بدان كه اگر روى مرا نمى‌بينى و به ظاهر مرا از دست داده‌اى بدان كه من دوباره متولد شده‌ام و تو پيش زهرا روسفيد شده‌اى و من با ابوالفضل محشور شدم پدرم همچون كوه استوار باش هر چند مى‌دانم برايم بسيار زحمت كشيده‌اى اما چه كنم هر كه به پيغمبر اسلام گرويده ماموريت استقامت دارد و اين خط امام و پيشواى من است .
و شما اى خواهرانم تنها وصيت من به شما اين است كه زينب زمان باشيد و تنها پيامم اين است حجاب ،حجاب ،حجاب.
برادرانم مگذاريد علم به خون افتاده قمر بنى‌هاشم بر زمين بماند . سلام بر حسين و كاروان خونين اباعبدالله سلام بر ابوالفضل و علم به خون غلطانش سلام بر قاسم و حجله خونينش .....65/6/1 خداحافظ

وصيت نامه بنده حقير محمد محمدى همدانى

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده