نوشته ای از «آقا مهدی شرع پسند» در سالروز شهادت؛ شهید یک نشانه است مثل آیات قرآن
شهید مهدی شرع پسند اعلامیههای آیات عظام را به كرج آورده، تكثیر میكرد واین امر باعث
شده بود كه بارها دستگیر و راهی زندانش نمایند. با پیروزی انقلاب تلاش و
امید مهدی دو چندان گشت بطوری كه بعد از مدتی فعالیت در کمیته انقلاب
اسلامی در سال 1358 به فرمان امام و مقتدایش، خمینی كبیر (ره)، وارد سپاه
پاسداران شد و همزمان مسئولیت بسیج شهرستان كرج را نیز به عهده گرفت.
پس از حمله ناجوانمردان بعثی به خاك میهنمان، مهدی ماندن را جایز ندانست و
خود را آماده پذیرش مسئولیت های بزرگتر و سخت تر نموده، راهی جبهههای غرب
و جنوب شد. در غرب فرماندهی گروهی از دلاورمردان کرج را بر
عهده داشت ، همچنین فرماندهی گردان و مسئولیت عملیات تیپ المهدی (عج)، فرماندهی تیپ سلمان
فارسی (از لشگر 27 محمد رسول الله) و سرپرستی عملیات تیپ نبیاكرم (ص) و.از جمله خدماتی است كه ایشان در حق سپاه اسلام و انقلاب ارایه نمودهاند، ...
در این مدت بارها مجروح شد و بعد از بهبودی نسبی دوباره به میدان مبارزه
بازگشت. اطرافیانش با هر درجه و سمتی او را فرماندهی خوش خلق، شجاع، مهربان
و متواضع یافتند و به حق شهادت تنها پاداش این مردان خداست. آقا مهدی پس از چهل ماه نبرد بي امان در جبهه هاي جنگ در عملیات
والفجر 5 روز دوم اسفند ماه سال 1362 بود كه روحش زائر حریم الهی گردید و
زهرا و محمد مهدی را برای ما زمینیان به یادگار گذاشت.
قسمتی از نامه شهید برای خانواده اش
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز روز دهم فروردین ماه است عملیات فتح المبین تمام شده است و ما برادران مجاهد و رزمنده را ، آنها را که از سلامتی برخوردار بوده اند به شهرهایشان فرستادیم ، این مرتبه تعداد شهداء و مجروحین خصوصا" از برادران اعزامی از کرج قدری زیاد بود و من این روزها در پیشگاه خدا بشدت احساس قصور می نمایم، البته نه قصور در انجام امور نظامی بلکه نگرانی من بیشتر از این جهت است که اینبار من در موقع عملیات پشت سر برادران قرار داشتم و تا حد زیادی از تیر رس دشمن محفوظ بودم و برادران ما که مشغول شکستن خط دفاعی دشمن جنایتکار بودند به سبب جلو بودنشان و به دلایل دیگری تعدادی شهید و مجروح می شدند که عقب ایستادن و مثلا" فرماندهی کردن به نوعی خود را حفظ کردن نیز در خود مخفی دارد و این مسئله که دوستانی و برادرانی بسیار ارزشمند و عزیز شهید می شوند چنان پیمان محکمی و میثاق غلیظی است که به هیچ روی نمی توان آن را نقض کرد و هر لحظه برادران شهید که خداوند بر مراتبشان بیفزاید، جلو روی انسان ایستاده و به صراحت انسان را به تلاش بیشتر و جدیت و پشتکار می خوانند و به سبب شهادتشان یعنی آشکار بودن حضورشان و شهادت دادنشان بر صدق و کذب اشخاص و به دلیل اینکه باذن الله اجازه شفاعت دارند ، براستی انسان را حیا می کند .
اگر ما فقط یکی از شهدایمان را شاهد اعمال خود بدانیم هیهات که کوچکترین سهو و خطائی از ما سر زند،چه رسد به معصیت العیاذبالله و اینکه ما مرتکب تخلفاتی می شویم و عصیان و نافرمان می کنیم و هیچ یک از اعمالمان آن طور نیست که باید باشد ، به سبب غفلت و نسیان است که شیطان باعث آن و نفس ضعیف هوا پرست پذیرنده آن است. بعضی از برادران شهید، قبل از شهادتشان هم دارای چنان کمال روحی و معنوی و اخلاص و پاکی و صداقت و عرفان و زهدی بودند که ای کاش قطره ای از دریای معرفت و خلوصشان بر کویر وجود ما بچکد و پرتوی از نور حیاتبخش آنان بر ظلمتکده نفس یاغی مابتابد تا قلوب کدر و سیاه ما را اندک شفافیت و جلائی بخشد.
ما در مقطعی از تاریخ واقع شده ایم که آیات الهی به روشنی و صراحت ما را به هدایت می خوانند. کدام آیه بزرگتر از شهیدی است که آگاهانه و خالصانه بدون کوچکترین چشم داشتی به دنیا و غیر خدا، با شوق و اشتیاق به استقبال پروردگارش می شتابد؟
کدام
چراغ هدایت فروزنده تر از جوان 18 ساله ای است که نماز شب می خواند و آرزوی لقاء
رب و پروردگار خویش می نماید و جانش در قالب جسم پست دنیوی بیقراری می کند؟
از این برادران کسانی هستند که به یقین اگر نبی اکرم (ص) الان می بود آنها را در کنار خویش می نشاند. و در خیل این انصارالله و عارفانی هستند که یک شبه ره صد ساله پیموده اند و راهی را که اهل الله سابقا با سالها ریاضت و مشقت و عبادت می پیمودند و تازه بعضی شان موفق می شدند اینها همان راه را یعنی راه وصول به حق و فنای فی الله و عشق و محبت الله را با توجهی و لحظاتی راز و نیاز و بریدن از ما سوی الله و پیوست به الله می پیمانید .
دیده شده که اینها نظر به بهشت هم ندارند و کمتر از دیدار پروردگار را طبع با کرامتشان نمی پذیرد .بعضی شان در کوچکترین حرکات و حالاتشان هم توجه به خدا دارند ، از لغو بشدت می پرهیزند نسیان و فراموشی از یاد خدا کم گریبانگیرشان می شود ، با وجود کمی سن همچون بزرگان با تدبیر تعقل و طمانینه سخن می گویند و رفتار می کنند و غذا و پوشاکشان حساب دارد. حرف زدنشان هم میزان دارد و اگر نبود دستور اسلام که از رهبانیت منع کرده اند، اینها در میان جمع قرار نمیداشتند و آرام نمی گرفتند، پیغمبر فرمود : رهبانیت امت من جهاد است و اینها راهبان و عابدان و تائبان و منیین و مستغفرین در اسحارند. بعضی از آنها در لحظه های شهادت چنان آرام و مطمئن هستند که پیداست رجوع به پروردگار ش نموده و داخل در بندگان خاص او و داخل در بهشت او می شوند هم خدا از آنها راضی و هم آنها از خداوند و از عمل خویش راضیند.
چه قدر لذت بخش است که انسان با آرامش خاطر به ملاقات پروردگارش برود و با وجه ابیض محشور گردد و در رحمةالله واقع شود . خداوند ما را توفیق بندگی عنایت فرماید و از گناهان ما در گذرد و سیئات ما را بپوشاند و ما را با نیکان بمیراند و شهادت را نصیب ما فرماید . خداوند امام را حفظ کند که اسرافیل بود و در صور دمید و ما را از اجداث به سوی پروردگارمان به شتاب وا داشت و دوم عیسی بود سخنش و ما را زنده کرد به زندگانی واقعی و الهی و موسی بود و با افکند عصایش فرعون را سرنگون کرد و ابراهیم بود و ما را به یکتا پرستی و کناره گیری از بتان فرا خواند و ما را از عبادت شیطان که عصیانگر و یاغی درگاه خدابود بر حذر داشت و این انقلاب را بر پا کرد تا آتشی باشد و قبسی از نار هم برای روشن نمودن راه و هم برای گرم کردن زندگانی ما مردگان و داوود بود و آهن قدرت ابر قدرتان را پیش چشم اراده ما مسلمین نیز فرمود تا مقهور آن نشویم . خداوند همه علمای بر حق اسلام و منادیان توحید و عدالت را موفق بدارد و در ظهور امام عصر ارواحنالترب مقدمه الفداء تعجیل فرماید . خداوند ما را امت فرمانبردار و فداکار و شایسته ای برای محمد (ص) و شیعیان خالص و صادقی برای علی و اولادش و پیروان محکم و استواری برای رهبر انقلاب امام خمینی قرار دهد.
خداوند
هر چه زودتر کاخهای ظلم و ستم را که بر شانه های ملل مظلوم سنگینی می کند بر سر
کاخ نشینان ویران نماید و شر آنها با به خودشان متوجه کند .... فروردین ماه 1361
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری