در
لابه لای اشکهایی که بر غربت حسین(علیه السلام) می ریزم از تو یاد می کنم که کنار حسین
زمان ماندی و رشادت ها آفریدی و طریق کربلا این راه پربلا را یافتی..
سید حسن طباطبای جعفری، رزمندهای که در دوران جنگ تحمیلی با ایمان و انگیزهای راسخ به جبهه رفت، در دل درگیریها و سختیهای اسارت به مقاومتی ستودنی دست زد. روایت او از روزهای جنگ، از ثبتنام در سپاه تا تحمل...
"محمد کاظمی بهمن آبادی" جانباز ۷۰ درصد در زمان حیاتش درخصوص خاطرات خود از دوران دفاع مقدس اینچنین تعریف کرده است: در دل خود به همرزمان شهیدمان حسادت میکردیم و میگفتیم که کاش این سعادت نصیب ما میشد.
همسر شهید سردار «سبزعلی خداداد» میگوید: برای رفتن به جبهه دوبار با من خداحافظی کرد هیچ وقت پیش نیامده بود که دوبار با من خداحافظی کند. دلم یهویی ریخت و به من الهام شد که این آخرین دیدار ماست.
خواهر شهید «حمیدرضا ناظری» نقل میکند: «بار آخر گفت: پارچهای است که چهل نفر روی اون امضا کردن؛ عهدنامه است. اگه شهید شدم و خواستین منو کفن کنین، حتماً یه تکه از اون پارچه رو توی دست راستم بذارین!»
یادواره شهدای خبرنگار غزه، در باشگاه میلاد شهرداری کرج، با حضور سردار حیدرنیا فرمانده سپاه امام حسن مجتبی (ع) و اصحاب رسانه، با همت بسیج رسانه استان البرز برگزار شد.
«خداداد میری» جانباز هفتاد درصد از خیرین استان ایلام متولد ۱۳۴۳ از همان زمان نوجوانی جهت دفاع از میهن اسلامی داوطلبانه وارد جبهه شد. در جبهه آرپیچی زن بود. پس از شرکت در عملیاتهای متعدد چهارم مردادماه...
برادر شهید «حجت اله عباسی» میگوید: بعد از ظهر همان روز برای اطلاع از وضعیت برادرم به بیمارستان پنجم آذر (پهلوی سابق) رفته بودم که ناگهان مأموران رژیم پهلوی به بیمارستان آمدند و به شکلی بیرحمانه به مردم...
شهيد «محمدحسن خواجهنژاد» در وصیت خود مینویسد: «برادران عزيز سنگر بسيج را هرگز و به هيچ وجه رها نکنيد راه شهدا را میتوان در سنگر آنان ادامه داد و سنگر شهدا در پشت جبهه بسيج است...» پوستر این شهید بزرگوار...
مادر شهید «سید جعفر مظفری» میگوید: دوساله بود که به مشهد رفتیم همانجا مریض شد تا حدی که داشت میمرد. بغلش کردم و رفتم سمت حرم، یهو یه آقایی جعفر رو گرفت و گذاشت بالای ضریح. بعد زیارت از در حرم در نیومده...
جانباز ۵۵ درصد «هادی خالقی»، دیروز در جبههها و امروز هم با کارآفرینی و اشتغالزایی برای جوانان در جهاد اقتصادی مقابل دشمنان ایستاده است. از شما دعوت میکنیم طی مصاحبهای با ایشان، نظارهگر فیلمی از فعالیتهای...
کتاب «دلاور بی ترمز» روایت خاطراتی از رزمنده و جانباز سرافراز دوران دفاع مقدس رمضان جرجانی و تمامی همرزمان دلیر شمالیاش میباشد که در قالب روایت داستانی به قلم رحیمه جمال از سوی نشر شاهد با حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گلستان به چاپ رسید.