سردار شهید ابوالفضل خوشرفتار؛فرمانده گروهان ضدزره تيپ 10 سيدالشهدا(ع)
اختصاصی نوید شاهد از کرج : سردار شهید ابوالفضل خوشرفتار، فرزند قربانعلي، در يازدهم شهريور ماه سال 1340 در تهران در خانوادهاي متدين و مذهبي به دنيا آمد. ابوالفضل پس از طي دوره ابتدایي و راهنمايي، مقطع متوسطه را در دبیرستان رودکی کرج گذراند .تا سوم نظري درس خواند و پس از آن خود را وقف انقلاب کرد.
معصومه بيات،
مادرش، برایمان چنین روایت میکند: صبح روزی که متولد شد , پرستارهای بیمارستان چند نوزاد را پیش من آوردند و گفتند: مادر ببین بچه خودت را در بین اینها پیدا می کنی؟
نگاهی به صورت همه آنها کردم وبی درنگ ابوالفضل را نشان دادم.یکی از آنها با تعجب از من پرسید: از کجا فهمیدی ؟
خندیدم و گفتم: از نگاهش
در نگاهش حالت خاصی بود که انسان را به خود جذب می کرد.
چند
روز بعد او را نزد پدر بزرگش بردیم تا برای او نامی انتخاب نماید پس از
چند لحظه به آرامی گفت: ابوالفضل. نام او را ابوالفضل می گذاریم تا همچون
علمدار کربلا ,شجاع ,نترس وجوانمرد بار بیاید.
او در کودکی هرچه را می
خواست با گریه و زور می گرفت ولی طولی نمی کشید که آنرا به دیگران می بخشید و
برای خود نگه نمی داشت. دست بخشش داشت از همان کودکی، شجاع و نترس بود و در
عین حال مهربان و صمیمی.
کودک شش یا هفت ساله ای بود كه يك روز ديدم از مدرسه آمد، ولي كت تنش نبود. آن زمان رسم بود بچهها با كت و كراوات به مدرسه ميرفتند. پرسيدم: كت را چه كردهاي؟ گفت: دادمش به يك پسربچه. با تعجب گفتم: براي چي؟ گفت: آخر همه لباسهايش پاره پوره بود و داشت از سرما ميلرزيد.
خواندن نماز اول وقت و به
جماعت و شركت در نماز جمعه و دعاهاي كميل و توسل و شركت در مجالس عزاداري آقا
اباعبدالله الحسين(ع) را بسيار دوست داشت و به ديگران نيز توصيه ميكرد. ابوالفضل در زمان انقلاب در بیشتر
راهپيماييها و تظاهرات عليه رژيم شاه فعاليت داشت و در پخش اعلاميهها و نوارهاي
سخنراني امام و شعارنويسي بر روي ديوارها شركت ميكرد.
عاشق امام و انقلاب بود
به گفتۀ مادرش : «عاشق امام و انقلاب بود. آن زمان ما هم جوان انقلابي بوديم، اما امام را به خوبي نميشناختيم، اما ابوالفضل بهتر از ما امام و انقلاب را ميشناخت. یک روز رفته بودند خدمت امام وقتي آمد توي راهرو با آن شكم مجروحش با يك حالت شعف خاصي مي خنديد گفت مادر جان رفته بودم پيش آقا خدا شاهد است اگر همين طور بميرم هيچ آرزوي ديگري ندارم چون ديگر امام را زيارت كردم تنها آرزويم شهادت است فقط شهادت به چهرهاش نگاه كردم ديدم الحق مال اين دنيا نيست عاشق لقاء حق است لذا رفتنش امري بديهي وروشن بود .
ابوالفضل بسيار خوش اخلاق، خوش برخورد، ايثارگر و صبور بود. به همه احترام ميگذاشت و براي والدينش احترام خاصي قائل بود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي عضو سپاه پاسداران شد و دورۀ رنجري و تکاوری سپاه را گذراند.
دوستش نقل كرده است: «يكي از عوامل اصلي كودتاي نوژه، تيمسار محققي بود كه منزلش در عظيميه كرج قرار داشت. ما پس از يكسري عمليات شناسايي، موفق به دستگيري او شديم، اما انتقال او به تهران براي ما به صورت مشكلي بزرگ در آمده بود. از تهران مرتب به ما هشدار ميدادند كه خطر شما را تهديد ميكند و هر آن ممكن است كه مورد حمله قرار بگيريد. براي انتقال به تهران بايد دقت و احتياط زيادي به عمل ميآورديم. اينجا بود كه دوباره همه نگاهها به سمت برادر خوش رفتار چرخيد؛ چرا كه با شجاعت، درايت و اندام ورزيدهاي كه داشت، انجام اين مأموريت خطير فقط به دست او ممكن بود».
با شروع جنگ تحميلي ابوالفضل به جبهه رفت. انگيزۀ او از رفتن به جبهه خدمت به اسلام، قرآن و پيروي از دستور امام امت بود.
اباذر خدابین يكي از فرماندهان سپاه نقل كرد: «هوا كمكم داشت رو به تاريكي ميرفت. به سمت ارتفاعي كه دشمن در پشت آن موضع گرفته بود حركت كرديم. ابوالفضل فرمانده گروه ما بود. با تيربار ژ3 اي كه در دست داشت جلوتر از همه راه ميرفت. به پاي ارتفاع كه رسيديم بچهها براي استراحت مدتي توقف كردند. ابوالفضل نگاهي به بچهها كرد و خودش به تنهايي به راه افتاد. نميدانستيم كجا ميرود. مشغول استراحت بوديم كه ناگهان صداي تيراندازي شديدي ما را به دلهره انداخت. نگران ابوالفضل بوديم. چند دقيقه بعد سر و كلهاش پيدا شد. تيربار را روي دوشش گذاشته بود و با آرامش از شيب ارتفاع پايين ميآمد. نزديك ما كه رسيد، گفت: برگرديم ،همهشان را تار و مار كردم. باورمان نميشد. با چند نفر از بچهها خودمان را با احتياط به پشت ارتفاع رسانديم. همگي از ديدن آن همه جنازه تعجب كرديم».
ابوالفضل 8 بار به جبهه اعزام شد كه در مدت دو سال حضور فعال در جبهه، در عمليات بيتالمقدس در هفتم ارديبهشت ماه سال 1360 از ناحیۀ سر و پا ،تا پنجاه درصد مجروح شد.
او در آخرين اعزامش در بيستم خردادماه سال 1361 از تيپ 10 سيدالشهدا(ع) -در حالي كه فرمانده گروهان ضدزره بود- سرانجام در پاسگاه زيد در بيست و سوم تيرماه سال 1361 براثر اصابت گلوله به قلب به درجه رفيع شهادت نائل گشت. او اولين شهيد خانواده است.
شهيد ابوالفضل خوش رفتار در فرازي از وصيتنامهاش نوشته است:
«اگر شهادت نصيبم شد، در عزايم شيون نكنيد و صبور باشيد. زيرا كه خداوند با صابران است. از ملت شهيدپرور ميخواهم كه ادامه دهنده راه شهدا باشند و امام را دعا كنيد و او را تنها نگذاريد. اين خواسته تمام شهيدان است.»
پيكر پاك شهيد ابوالفضل خوش رفتار را در امامزاده محمد شهرستان كرج به خاك سپردند.