شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۵۲
نوید شاهد: مهرماه سال 1352 اولين ملاقات من با آقا مهدي در ساختمان شماره 7 دانشكده فني تبريز رخ داد . جواني آرام و با چهره اي دوست داشتني كه در عمق نگاهش يك غم كهنه نهفته بود. راز و رمز اين غم و چهره آرام دنياي عجيبي است كه تاكنون هيچكس در ترسيم واقعي آن موفق نبوده است همچنين به خاطر عظمت مهدي و بزرگي همراه با اخلاص او ساواك نيز هرگز به درون پرغوغاي او دست نيافت و نااميد از ظاهر خاموش او به حيله هاي ديگر دست زد.
او كارهاي سخت تر را بيشتر دوست مي داشت



مهرماه سال 1352 اولين ملاقات من با آقا مهدي در ساختمان شماره
7 دانشكده فني تبريز رخ داد . جواني آرام و با چهره اي دوست
داشتني كه در عمق نگاهش يك غم كهنه نهفته بود. راز و رمز اين
غم و چهره آرام دنياي عجيبي است كه تاكنون هيچكس در ترسيم
واقعي آن موفق نبوده است همچنين به خاطر عظمت مهدي و بزرگي
همراه با اخلاص او ساواك نيز هرگز به درون پرغوغاي او دست
نيافت و نااميد از ظاهر خاموش او به حيله هاي ديگر دست زد.




« او بنده اي از بندگان خدا بود كه صبر اخلاص صداقت در عمل
سلامت در نفس شجاعت و فداكاري تواضع و فروتني بي ادعايي و كم
حرفي و پركاري و سختكوشي را در حد كمالش در وجودش پر كرده بود.
» هرچه به روزهاي پيروزي انقلاب نزديك مي شديم فعاليت آقا مهدي
رنگ معنوي تري به خود مي گرفت . با اينكه آقا مهدي مسلح بود
اما هرگز بدون اجازه امام يا نمايندگان امام اعتقاد به استفاده
از آن را نداشت در دوران دانشجويي (بين سالهاي 52 تا 56 ) آقا
مهدي معتقد بود كه دل كندن از مال مقدمه ايست براي دست شستن از
جان ; دقت در عبادت و انس با قرآن و آشنايي با مباني بعنوان يك
موتور محرك و چراغي راهنما براي او يك امر جدي بود. در تقسيم
كار آنچه را ارزش مي شمرد اين بود كه كارهاي پائين تر و سخت تر
را بيشتر بعهده بگيرد و اين را يك مسابقه براي شكست نفس خود و
فرار از تنبلي تلقي مي كرد.


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده