«طعنۀ خاک» داستان فرماندهایست که «حسرت جاماندن» بر دلش نماند
يکشنبه, ۱۰ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۴۰
نویسنده کتاب در خصوص وجه تسمیه کتاب طعنۀ خاک میگوید: سردار شهید احمد بابکان احساس میکرد عرصه برای او تنگ شده و زمین و زمان هم به او طعنه میزنند که همه رفتند و فقط تویی که از همقطارانت جا ماندهای!
نوید شاهد البرز: کتاب «طعنۀ خاک» داستان زندگی سردار شهید «احمد بابکان» است که به قلم نویسنده و داستان پرداز «حمید شاهپوری» به مرحله چاپ رسیده است. نوید شاهد شما را دعوت میکند که با کلام نویسنده کتاب، با سیره شهید بابکان بیشتر آشنا شوید.
_ نوید شاهد البرز: آقای شاهپوری ضمن معرفی خودتان، مخاطبان ما را بیشتر با آثارتان آشنا کنید.
نویسنده کتاب: «حمید شاهپوری» هستم و در آبان ماه 1355، در شهر تهران به دنیا آمدم و بعد از گرفتن دیپلم متوسطه در رشتۀ تجربی، از طریق آزمون سراسری به دانشگاه شهید چمران اهواز (جندی شاپور سابق) راه یافته و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشتۀ مهندسی کشاورزی شدم. به علت علاقهای که از دوران نوجوانی به شعر و ادبیات داشتم وارد این عرصه شدم و پس از گذراندن دورههای داستاننویسی با توان بیشتری در این حوزه پر رمز و راز به نوشتن پرداختم و به لطف خداوند، موفقیتهایی هم کسب کردم. از جمله؛ علاوه بر افتخاراتی که در جشنوارههای شعر و داستان نویسی نصیبم شده، در زمینه ادبیات دفاع مقدس، دو کتاب به نامهای «طعنهی خاک» و «ریشه در آسمان» با قلم بنده به رشتۀ تحریر در آمده است. همچنین بهعنوان محقق، پژوهشگر و ویراستار در همین زمینه میتوانم به کتابهای: «انگشتر بینگین»، «گامهای بیقرار»، «شبیه هیچ کس»، «تصویرگر پرواز» و ... اشاره کنم.
البته فعالیتهایی هم بهعنوان کارشناس و ویراستار در ادبیات آزاد داشتهام که از جملۀ آنها کتابهای: «مردهها ادامس نمیجوند»، «خارها گل سرخی دارند»، «پرسایی در بید»، «خندۀ چوبی»، «قاصدکهای مسافر»، «پوتینهایی که راه نمیرفت»، «پنجرهی خیال»، «رد پای زندگی» و ... را میتوان نام برد.
_ نوید شاهد البرز: آقای شاهپوری به عنوان نویسندهِ «کتاب طعنۀ خاک» بفرمایید که این اثر چگونه و با چه انگیزهای نوشته شد؟
نویسنده کتاب: کتاب «طعنۀ خاک»، زندگینامۀ داستانی سردار شهید احمد بابکان است که به سفارش کنگره شهدای استان البرز نوشته شدهاست با این که این شهید بزرگوار از همان اوایل انقلاب پا به پای دیگر بزرگان برای حفظ یکپارچگی و صیانت این مرز و بوم از تعدّی تجاوزکاران، تلاش بسیار کرده و بیش از هفتاد و دو ماه در میدان نبرد حضور مبرم داشته، ولی آن گونه که بایسته و شایسته است، مجاهدتهایش نه تنها برای نسل جدید، حتی برای اکثر افرادی هم که در آن برهه زندگی میکردند، ناشناخته و مبهم بوده، به همین خاطر، این وظیفه را به گردن خودم حس میکردم که باید دِینم را به این شهید ادا کنم. به همین دلیل، دست به قلم شدم تا گوشهای از زندگی پرفراز و نشیب و ایثارهای او را به تصویر بکشم و آن را ماندگار کنم.
_ نوید شاهد البرز: بارزترین نکته در زندگی و منش شهید بابکان در تحقیقاتی که انجام دادید، چه بوده است؟
نویسنده کتاب: شهید بابکان، ویژگیها و خصلتهای رفتاری خاصی را سرلوحۀ زندگیاش قرار داده بود که او را ازدیگر دوستان حتی برادرانش متمایز میکرد چون ذکر تمامی مواردی را که به آن دست پیدا کردم، از حوصلۀ مخاطبان شما خارج است، به یکی دو مورد از آنها که برای من خیلی جالب بود به صورت اجمالی اشاره میکنم: شهید بابکان قبل از آغاز جنگ در دانشگاه امام صادق (ع) قبول شد ولی با شروع جنگ تحصیل را رها کرد و برای مبارزه با دشمن به جبههها رفت و به محض پایان جنگبا اینکه شیمیایی شده و اوضاع جسمی مناسبی نداشت به سرعت در کلاسهای تقویتی رزمندگان ثبت نام کرد تا برای آزمون سراسری آماده شود؛ او در همه حال، تحصیل علم و فردی مفید بودن برای اجتماع را هدف نهایی خود میدانست و به دیگران هم توصیه میکرد. مورد دیگری هم که برای من خیلی اهمیت داشت این بود که جان انسانها سوای اعتقاداتشان برای او در اولویت بود. او بارها خودش را به خطرانداخت تا دیگران را نجات دهد.
شهید احمد بابکان فردی خوشرفتار، مودب و اهل مطالعه بود؛ علاوه بر این که خودش به کسب علم و آگاهی مبادرت میورزید، سعی میکرد به هر نحوی که شده، از پخش مجلات انقلابی در نماز جمعه گرفته تا بساط و فروش کتابهای اتحادیه دانشآموزی در کرج، فرهنگ کتابخوانی را گسترش بدهد و به دیگران هم همین توصیه را میکرد. نظم و انضباط، سادهزیستی و مسئولیتپذیری هم از مسائل جداناشدنی زندگی او بودند.
- نوید شاهد البرز: به عنوان نویسندهای که در زمینه ایثار و شهادت قلم می زنید تاثیر نوشتن زندگی شهدا بر جامعه و علی الخصوص نسل امروز را چه می دانید؟
نویسنده کتاب: به نظر من، مهمترین اصلی که خودم در نوشتن رعایت میکنم و امیدوارم که دیگر نویسندگان این عرصه هم آن را سرفصل کارشان قرار بدهند تا این نوشتهها بیشترین تاثیر را در منش نسل جدید داشته باشد، این است که سعی میکنم؛ واقعیت را آنگونه که بوده و اتفاق افتاده بنویسم؛ به عبارت سادهتر، یعنی اینکه زندگی این افراد را دست نیافتنی و غیر قابل باور برای مخاطب ترسیم نکنم، از افراط و تفریط بپرهیزم و به همان صورتی که رخ داده به نگارش دراورم. آنها فرا زمینی نبودند؛ مثل ما بودند، تنها فرقشان با ما این است که فقط هدفهای والاتری را برای زندگی انتخاب کردهاند، همین و بس!
_ نوید شاهد البرز: نحوه نگارش چگونه بوده و راوی داستان چه کسی است؟
نویسنده کتاب: برای بهتر و جذاب ترشدن داستان و همچنین برقراری ارتباط نزدیک مخاطب با شخصیت اصلی و شخصیتهای فرعی، از زاویه دید دانای محدود یا سوم شخص، برای روایت و پیشبرد داستان استفاده شده است. این نوع زاویه دید علاوه بر محاسنی که ذکر کردم، به صورت محدود میتواند به ذهن و درون شخصیتها نفوذ کرده و نیت آنها را برای مخاطب بیان کند و هنگام فضاسازی و صحنه پردازی، راحتتر خواننده را با خود همراه کند.
_ نوید شاهد البرز: این کتاب چه دورهای از زندگی شهید را در بر می گیرد؟
نویسنده کتاب: کتاب از دورۀ دبیرستان شهید احمد بابکان شروع شده است و مرحله به مرحله با گذشت زمان و اتفاقات داخلی کشور و اعتراضات مردمی به پیشمیرود. هرازگاهی هم با فلشبک به گذشتۀ او به ویژه دوران نوجوانی و کودکی، اتفاقاتی را که خواننده از آن بیخبر است، بیان میکند. فصول بعد، ازدواج، آغاز جنگ و سلسله عملیاتمختلف و چند بار مجروحیت او را دربرگرفته و سرانجام با شهادت او در هفتم مهر 1367، به پایان میرسد.
_ نوید شاهد البرز: دلیل انتخاب عنوان کتاب چه بود؟
نویسنده کتاب: احمد بابکان شهادت همرزمان بسیاری را دیده بود و خودش در آرزوی شهادت، لحظه شماری میکرد چون این افتخار هنوز نصیبش نشده بود، بیتاب و نگران بود. احساس میکرد عرصه برای او تنگ شده و زمین و زمان هم به او طعنه میزنند که همه رفتند و فقط تویی که از همقطارانت جا ماندهای! این حس جاماندن از همرزمان، دلیل انتخاب نام این کتاب بود.
_ نوید شاهد البرز: کتاب در چند فصل تدوین شده است، معیار فصل بندی چه بوده است؟
نویسنده کتاب: این کتاب در قطع رقعی و صد و هشتاد و سه صفحه نوشته شده است. برای این که ذهن مخاطب خسته نشود و به راحتی بتواند جمعبندی کند به بیست و دو فصل تقسیم شده؛ مبنای انتخاب فصلها هم بر اساس نقاط عطف زندگی شهید و اتفاقات مهم و تاثیرگذار بوده است.
_ نوید شاهد البرز: اسناد و مدارک چطور جمع آوری شد؟
نویسنده کتاب: بسیار سخت. چون سالها از جنگ تحمیلی گذشته، خیلی از همرزمان او شهید شده بودند و یا اگر زنده بودند یافتن آنها و دسترسی به آنان دشوار بود. علاوه بر این مصائب، خیلی از همسنگرانش به خاطر گذر زمان، بسیاری از اتفاقات و خاطرات را از یاد برده و به فراموشی سپرده بودند، که این باعث میشد، جمعآوری اطلاعات با مشکلات و زحمات فراوانی همراه شود؛ ولی بههرحال، با مساعدت خانوادۀ شهید به خصوص خواهرش، توانستم خیلی از خاطرات و مستندات را جمعاوری کنم و به رشتۀ تحریر درآورم و در نهایت اگرچه اطلاعات کتاب با مشقات فراوانی به دست آمده، اما پایان کار شیرین و راضی کننده به نظر میرسد.
_ نوید شاهد البرز: در این حوزه اثر دیگری در دست تالیف و رونمایی دارید؟
نویسنده کتاب: بله، کتاب دیگری هم به سفارش «کنگره شهدا» تالیف کردهام به نام «ریشه در آسمان» که زندگینامه داستانی سردار شهید «غلامرضا شاپور» معاون گردان حنظله است که به یاری خدا آن هم بهزودی به دست علاقمندان این حوزه خواهد رسید.
_ نوید شاهد البرز: به عنوان نویسنده ای که در حوزه ایثار و شهادت کار می کند، این وادی رو چطور دیدید؟
نویسنده کتاب: این جور مسائل و حسی که به انسان دست میدهد با کلمات قابل بیان نیست، فقط باید وارد شد و درک کرد؛ به قول شاعر: به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را.
_ نوید شاهد البرز: در پایان اگر مطلبی ناگفته ماندهاست، بفرمایید.
نویسنده کتاب: حرف خاصی ندارم و فقط از زحمات شما و بقیۀ دستاندرکارانی که در این عرصه زحمت میکشند کمال تشکر را دارم.
گفتو گو از نجمه اباذری
نویسنده کتاب: «حمید شاهپوری» هستم و در آبان ماه 1355، در شهر تهران به دنیا آمدم و بعد از گرفتن دیپلم متوسطه در رشتۀ تجربی، از طریق آزمون سراسری به دانشگاه شهید چمران اهواز (جندی شاپور سابق) راه یافته و موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشتۀ مهندسی کشاورزی شدم. به علت علاقهای که از دوران نوجوانی به شعر و ادبیات داشتم وارد این عرصه شدم و پس از گذراندن دورههای داستاننویسی با توان بیشتری در این حوزه پر رمز و راز به نوشتن پرداختم و به لطف خداوند، موفقیتهایی هم کسب کردم. از جمله؛ علاوه بر افتخاراتی که در جشنوارههای شعر و داستان نویسی نصیبم شده، در زمینه ادبیات دفاع مقدس، دو کتاب به نامهای «طعنهی خاک» و «ریشه در آسمان» با قلم بنده به رشتۀ تحریر در آمده است. همچنین بهعنوان محقق، پژوهشگر و ویراستار در همین زمینه میتوانم به کتابهای: «انگشتر بینگین»، «گامهای بیقرار»، «شبیه هیچ کس»، «تصویرگر پرواز» و ... اشاره کنم.
البته فعالیتهایی هم بهعنوان کارشناس و ویراستار در ادبیات آزاد داشتهام که از جملۀ آنها کتابهای: «مردهها ادامس نمیجوند»، «خارها گل سرخی دارند»، «پرسایی در بید»، «خندۀ چوبی»، «قاصدکهای مسافر»، «پوتینهایی که راه نمیرفت»، «پنجرهی خیال»، «رد پای زندگی» و ... را میتوان نام برد.
_ نوید شاهد البرز: آقای شاهپوری به عنوان نویسندهِ «کتاب طعنۀ خاک» بفرمایید که این اثر چگونه و با چه انگیزهای نوشته شد؟
نویسنده کتاب: کتاب «طعنۀ خاک»، زندگینامۀ داستانی سردار شهید احمد بابکان است که به سفارش کنگره شهدای استان البرز نوشته شدهاست با این که این شهید بزرگوار از همان اوایل انقلاب پا به پای دیگر بزرگان برای حفظ یکپارچگی و صیانت این مرز و بوم از تعدّی تجاوزکاران، تلاش بسیار کرده و بیش از هفتاد و دو ماه در میدان نبرد حضور مبرم داشته، ولی آن گونه که بایسته و شایسته است، مجاهدتهایش نه تنها برای نسل جدید، حتی برای اکثر افرادی هم که در آن برهه زندگی میکردند، ناشناخته و مبهم بوده، به همین خاطر، این وظیفه را به گردن خودم حس میکردم که باید دِینم را به این شهید ادا کنم. به همین دلیل، دست به قلم شدم تا گوشهای از زندگی پرفراز و نشیب و ایثارهای او را به تصویر بکشم و آن را ماندگار کنم.
_ نوید شاهد البرز: بارزترین نکته در زندگی و منش شهید بابکان در تحقیقاتی که انجام دادید، چه بوده است؟
نویسنده کتاب: شهید بابکان، ویژگیها و خصلتهای رفتاری خاصی را سرلوحۀ زندگیاش قرار داده بود که او را ازدیگر دوستان حتی برادرانش متمایز میکرد چون ذکر تمامی مواردی را که به آن دست پیدا کردم، از حوصلۀ مخاطبان شما خارج است، به یکی دو مورد از آنها که برای من خیلی جالب بود به صورت اجمالی اشاره میکنم: شهید بابکان قبل از آغاز جنگ در دانشگاه امام صادق (ع) قبول شد ولی با شروع جنگ تحصیل را رها کرد و برای مبارزه با دشمن به جبههها رفت و به محض پایان جنگبا اینکه شیمیایی شده و اوضاع جسمی مناسبی نداشت به سرعت در کلاسهای تقویتی رزمندگان ثبت نام کرد تا برای آزمون سراسری آماده شود؛ او در همه حال، تحصیل علم و فردی مفید بودن برای اجتماع را هدف نهایی خود میدانست و به دیگران هم توصیه میکرد. مورد دیگری هم که برای من خیلی اهمیت داشت این بود که جان انسانها سوای اعتقاداتشان برای او در اولویت بود. او بارها خودش را به خطرانداخت تا دیگران را نجات دهد.
شهید احمد بابکان فردی خوشرفتار، مودب و اهل مطالعه بود؛ علاوه بر این که خودش به کسب علم و آگاهی مبادرت میورزید، سعی میکرد به هر نحوی که شده، از پخش مجلات انقلابی در نماز جمعه گرفته تا بساط و فروش کتابهای اتحادیه دانشآموزی در کرج، فرهنگ کتابخوانی را گسترش بدهد و به دیگران هم همین توصیه را میکرد. نظم و انضباط، سادهزیستی و مسئولیتپذیری هم از مسائل جداناشدنی زندگی او بودند.
- نوید شاهد البرز: به عنوان نویسندهای که در زمینه ایثار و شهادت قلم می زنید تاثیر نوشتن زندگی شهدا بر جامعه و علی الخصوص نسل امروز را چه می دانید؟
نویسنده کتاب: به نظر من، مهمترین اصلی که خودم در نوشتن رعایت میکنم و امیدوارم که دیگر نویسندگان این عرصه هم آن را سرفصل کارشان قرار بدهند تا این نوشتهها بیشترین تاثیر را در منش نسل جدید داشته باشد، این است که سعی میکنم؛ واقعیت را آنگونه که بوده و اتفاق افتاده بنویسم؛ به عبارت سادهتر، یعنی اینکه زندگی این افراد را دست نیافتنی و غیر قابل باور برای مخاطب ترسیم نکنم، از افراط و تفریط بپرهیزم و به همان صورتی که رخ داده به نگارش دراورم. آنها فرا زمینی نبودند؛ مثل ما بودند، تنها فرقشان با ما این است که فقط هدفهای والاتری را برای زندگی انتخاب کردهاند، همین و بس!
_ نوید شاهد البرز: نحوه نگارش چگونه بوده و راوی داستان چه کسی است؟
نویسنده کتاب: برای بهتر و جذاب ترشدن داستان و همچنین برقراری ارتباط نزدیک مخاطب با شخصیت اصلی و شخصیتهای فرعی، از زاویه دید دانای محدود یا سوم شخص، برای روایت و پیشبرد داستان استفاده شده است. این نوع زاویه دید علاوه بر محاسنی که ذکر کردم، به صورت محدود میتواند به ذهن و درون شخصیتها نفوذ کرده و نیت آنها را برای مخاطب بیان کند و هنگام فضاسازی و صحنه پردازی، راحتتر خواننده را با خود همراه کند.
_ نوید شاهد البرز: این کتاب چه دورهای از زندگی شهید را در بر می گیرد؟
نویسنده کتاب: کتاب از دورۀ دبیرستان شهید احمد بابکان شروع شده است و مرحله به مرحله با گذشت زمان و اتفاقات داخلی کشور و اعتراضات مردمی به پیشمیرود. هرازگاهی هم با فلشبک به گذشتۀ او به ویژه دوران نوجوانی و کودکی، اتفاقاتی را که خواننده از آن بیخبر است، بیان میکند. فصول بعد، ازدواج، آغاز جنگ و سلسله عملیاتمختلف و چند بار مجروحیت او را دربرگرفته و سرانجام با شهادت او در هفتم مهر 1367، به پایان میرسد.
_ نوید شاهد البرز: دلیل انتخاب عنوان کتاب چه بود؟
نویسنده کتاب: احمد بابکان شهادت همرزمان بسیاری را دیده بود و خودش در آرزوی شهادت، لحظه شماری میکرد چون این افتخار هنوز نصیبش نشده بود، بیتاب و نگران بود. احساس میکرد عرصه برای او تنگ شده و زمین و زمان هم به او طعنه میزنند که همه رفتند و فقط تویی که از همقطارانت جا ماندهای! این حس جاماندن از همرزمان، دلیل انتخاب نام این کتاب بود.
_ نوید شاهد البرز: کتاب در چند فصل تدوین شده است، معیار فصل بندی چه بوده است؟
نویسنده کتاب: این کتاب در قطع رقعی و صد و هشتاد و سه صفحه نوشته شده است. برای این که ذهن مخاطب خسته نشود و به راحتی بتواند جمعبندی کند به بیست و دو فصل تقسیم شده؛ مبنای انتخاب فصلها هم بر اساس نقاط عطف زندگی شهید و اتفاقات مهم و تاثیرگذار بوده است.
_ نوید شاهد البرز: اسناد و مدارک چطور جمع آوری شد؟
نویسنده کتاب: بسیار سخت. چون سالها از جنگ تحمیلی گذشته، خیلی از همرزمان او شهید شده بودند و یا اگر زنده بودند یافتن آنها و دسترسی به آنان دشوار بود. علاوه بر این مصائب، خیلی از همسنگرانش به خاطر گذر زمان، بسیاری از اتفاقات و خاطرات را از یاد برده و به فراموشی سپرده بودند، که این باعث میشد، جمعآوری اطلاعات با مشکلات و زحمات فراوانی همراه شود؛ ولی بههرحال، با مساعدت خانوادۀ شهید به خصوص خواهرش، توانستم خیلی از خاطرات و مستندات را جمعاوری کنم و به رشتۀ تحریر درآورم و در نهایت اگرچه اطلاعات کتاب با مشقات فراوانی به دست آمده، اما پایان کار شیرین و راضی کننده به نظر میرسد.
_ نوید شاهد البرز: در این حوزه اثر دیگری در دست تالیف و رونمایی دارید؟
نویسنده کتاب: بله، کتاب دیگری هم به سفارش «کنگره شهدا» تالیف کردهام به نام «ریشه در آسمان» که زندگینامه داستانی سردار شهید «غلامرضا شاپور» معاون گردان حنظله است که به یاری خدا آن هم بهزودی به دست علاقمندان این حوزه خواهد رسید.
_ نوید شاهد البرز: به عنوان نویسنده ای که در حوزه ایثار و شهادت کار می کند، این وادی رو چطور دیدید؟
نویسنده کتاب: این جور مسائل و حسی که به انسان دست میدهد با کلمات قابل بیان نیست، فقط باید وارد شد و درک کرد؛ به قول شاعر: به دریا رفته میداند مصیبتهای طوفان را.
_ نوید شاهد البرز: در پایان اگر مطلبی ناگفته ماندهاست، بفرمایید.
نویسنده کتاب: حرف خاصی ندارم و فقط از زحمات شما و بقیۀ دستاندرکارانی که در این عرصه زحمت میکشند کمال تشکر را دارم.
گفتو گو از نجمه اباذری
نظر شما