در سی امین سالگرد شهادت منتشر می شود؛
فرامرز هم كه مي رود وضو بگيرد نمازش را بخواند. به همرزمانش مي گويد: مرا هم حلال كنيد. دوستم شهيد شد. امكان دارد من هم همين الان به شهادت برسم كه در كوشك اهواز شيميايي مي شود و به شهادت مي رسد.
خواهرانه ای کوتاه برای شهید شیمیایی «فرامرز آسیابر»


نویدشاهد البرز؛ شهید «فرامرز آسیا بر» که فرزند «ذبیح اله» در سال 1347، در «روستای آسیابر» چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را تا دوم راهنمایی ادامه داد و به عنوان رزمنده ای ارتشی برای دفاع از میهن اسلامی به جبهه «کوشک» رفت و در تاریخ چهارم تیر ماه 1367، به شهادت رسید. تربت پاک شهید در گلزار شهدای «آسیابرسیاکل» نمادی از ایثار و استقامت در راه وطن است.

شهید «فرامرز زمانی آسیابر» را در خاطره زیر که به روایت خواهر نقل شده است بیشتر بشناسیم:

من خواهر شهيد «فرامرز آسیابر» هستم قبل از اينكه به جبهه برود تو پاساژ مركزي به كار «پارچه فروشي» مشغول بود و به پدر و مادرم مي گفت شما ناراحت نباشيد الان من مي خواهم به سربازی بروم اما مي گفت: من كه از خدمت برگشتم خودم مي آيم كمكتان مي كنم كه يكي دو بار به مرخصي بيشتر نيامد .

آن يكي دو باري هم كه به مرخصي آمد چون بيشتر كار به خصوصي نداشت سرکار مي رفت و كمك پدرم بود. اصلاً در خانه نبود. بيشتر ناراحت پدر و مادرم بود چون فرامرز كوچك بود كه من ازدواج كردم خاطرات زيادي از او به ياد ندارم.

نحوه شهادتش اين بود كه يك دوستی داشت كه برادر زن داداشم بود. با هم همرزم بودند که در هنگام صرف نهار تير مستقيم به او مي خورد و شهيد مي شود.

فرامرز هم كه مي رود وضو بگيرد نمازش را بخواند. به همرزمانش مي گويد: مرا هم حلال كنيد. دوستم شهيد شد. امكان دارد من هم همين الان به شهادت برسم كه در كوشك اهواز شيميايي مي شود و به شهادت مي رسد و نزديك پنج روز ما از ايشان خبر نداشيم بعد از كمي اين طرف و آن طرف گشتن خبر آوردند كه مفقودالاثر شده است.

يكي دو بار بيشتر خوابش را نديدم يك شب خواب ديدم كه كت و شلوار سرمه اي پوشيده همش هم مي‌خندد.

هميشه به پدر و مادرم مي گفت: من كمك شما هستم تا مرا داريد غم نداريد.

نسرين زماني‌آسيابر ـ خواهر شهید

منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده