اولین «سرباز» بعد از پیروزی انقلاب
نوید شاهد البرز:
شهيد «محمد حسين زاهدي» در دهم فروردين 1338، در خانهاي محقر در خرمشهر ديده به جهان گشود. از همان كودكي خوبی از روي او نمايان بود. وي جواني مظلوم از همان اول كارگري زحمتكش بود كه براي مزد كار نمي كرد و در زمان كارش تا احساس مي كرد كه به او نياز است از استراحتش دست ميكشيد و اين كمبودها را پر ميكرد به مال دنيا علاقهاي نداشت مونس اهل محل و فاميلها بود.
شهيد اولين سرباز انقلاب بود كه در سال 1358 (بعد از ورود امام به ايران) به سربازي رفت و سربازيش در «اسلام آباد غرب» كرمانشاه و ماموريتش را داوطلبانه در پاوه گذراند به طوريكه ماهها از او خبري نبود. وي بعد از پايان مأموريتش يك هفته به خاطر درگيري داخلي غرب و عجم خرمشهر از كرمانشاه به ديدار خانواده به خرمشهر آمد و در 23فروردين 1359، خدمتش به پايان رسيد، بعد از پايان خدمتش مشغول كارگري لیفتراك شد و هيچگاه از كار شکایتی بر زبان نميآورد.
دقيقاْ يادم ميآيد روزي در حالي كه صحبت مي كرديم گفت. اینهمه گروهها و انجمن ها دغدغه مشکلات کارگران را دارند ولي هيچكدام هيچ کاری براي كارگر نكردهاند. وي خيلي با جرأت بود و در رانندگي و مكانيكي مهارت داشت و اگر اشتباه نكنم شايد اولين موتور لنجي كه به طرف شط بهمن شير ميرفت. او نيز به همراه آنها بود و چون قبلاً مأموريتش در كردستان (پاوه) بود به سلاحها و دوره تانك بسيار وارد بود.
لذا از همان اول جنگ داوطلبانه خود و دو برادر ديگرش به همكاري با پاسداران خرمشهر پرداختند و به كمك افراد خط اول جبهه براي رسانيدن مهمات و آذوقه و مجروحين و به دستگيري 33 اسير جنگي در اولين يورش تجاوزگر با كمك فدائيان اسلام تهران فعالانه تلاش مي كرد. وي كه اكثر دوستانش (علي و قدرت اله رحيمي، احمد شوش و…) شربت شهادت نوشيدند ناراحت بود و دائم به برادر پاسدارش ميگفت كه چطور ميتوانم بعدها به صورت هم شهريهايم نگاه كنم.
دقيقاْ يادم ميآيد كه شب جمعه بعد از اتمام دعاي كميل از راديو (درحاليكه يك لحظه حمله مزدوران كم نميشد) وارد خانه شد و گفت كه خمپاره به سپاه خورده و عده اي از بچه ها مجروح شدهاند. مجروحان را ازخرمشهر خارج كرد و خود با ديگر برادرش در جبهه ميجنگيدند.
بعد از گرفتن خرمشهر شهيد با برادرش به ماهشهر آمد و در آنجا با سپاه خرمشهر مستقر در ماهشهر كه به فرماندهي «محمد جهان آرا» بود فعالانه فعاليت مي كرد.
…تا اينكه در حين انجام مأموريت از طرف سپاه پاسداران خرمشهر در جنوب كشور در روز سه شنبه دوم محرم 1401 مصادف با 20 آبانماه 1359 به درجه شهادت نائل گرديد.
پیکر پاک شهید در بهشت زهرا تهران در قطعه 24 رديف 48 شماره 29 به خاك سپرده شد.
نقل قول از خانواده شهید:
درست آخرين شب را در نزد خانواده كه در كمپ B ايران و ژاپن (بين سربند و ماهشهر) بود به سر برد و در آن شب آخر گفت كه من ميخواهم در اين ماه محرم ازدواج كنم كه مادرش گفت: مگر كسي در محرم ازدواج ميكند !
همچنين در آن شب ساعتش را به خواهرش داد و گفت: اين هميشه پيش تو باشد و صحبتهایي از اين جمله که بوی وداع می داد با خانواده داشت.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری