ای کاش ما هم در کربلا بودیم...
نویدشاهد البرز:
شهيد «سيد حسين علی افتخاري» در تاريخ ششم مهر ماه 1333، در خانواده ايي مذهبي و زحمتكش و معتقد به اسلام در شهرستان كرج ديده به جهان گشود. چون در خانواده اي از سادات به دنيا آمده بود، از همان كودكي با قرآن الفت گرفته و از 5 سالگي شروع به خواندن قرآن كرد. در سن هفت سالگي وارد مدرسه شد و شروع به تحصيل كرد تا اينكه دوره هاي تحصيل را به پايان رسانيد و موفق به اخذ ديپلم در رشته تجربي گرديد و بعد از مدتي ازدواج نمود كه ثمره اين ازدواج مبارك دو فرزند پسر مي باشد كه ادامه دهنده راه پدرشان مي باشد.
شهيد عزيز در نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي خدمت مي كرد و در پي شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران كه توسط «صدام عفلقي» غلام حلقه به گوش آمريكا صورت گرفته بود.
شهيد عزيز همچون ديگران به سوي جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شتافت و به مقابله پرداخت و پس از ماه ها و مدت ها جهاد و ايثار با كفر بعثي در تاريخ دوم آبان ماه 1362،در منطقه عملياتي «بانه» بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و پيكر مطهرش در گلزار شهداي امام زاده محمد كرج به خاك سپرده شد.
پيام شهيد: از اوامر رهبرمان پيروي كنيد كه اطاعت از ايشان اطاعت از امام زمان مي باشد.
وصیت نامه شهید«سید حسینعلی افتخاری» در وصیت نامه خود چنین بیان می کند:
آنان که ایمان آوردند و از وطن خود هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد کردند، آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار. سرانجام لطف خداوند شامل حالمان گردید و ما را از طاغوت نجات داد و آن چیزی که آرزویش را داشتیم خداوند به ما عنایت فرمود. الان که فرزند امام حسین(ع) یعنی رهبر کبیر انقلاب اسلامی قلب تپنده امت اسلام و مستضعفین جهان که خداوند عمری طولانی با برکت و با عزت به ایشان عنایت فرماید، در بین ما هستند که راهنما و مشوق ما هستند که اطاعت از ایشان اطاعت از امام زمان (عج) است که بر همه واجب می باشد.
پدر و
مادر عزیزم سلام علیک. ان شاءا.. در ظل توجهات حضرت بقیه ا... الاعظم امام زمان به
سر برید و الطاف و عنایات پروردگار شامل حال همه ما شود. پدر و مادر مهربانم ما
مسلمانیم و بر ما واجب است که گوش به فرمایشات رهبر بزرگمان کنیم و با جان و دل
انجام بدهیم.
ما که همیشه و همه وقت می گفتیم: ای کاش ما هم در کربلا بودیم و یاری امام حسین(ع) می کردیم حالا هم کربلا است و هم عاشورا و هم فرزند امام حسین(ع) پس به ندای «هل من ناصر ینصرنی امام حسین(ع) » لبیک گفته و به جبهه ها بیایم شاید که خشنودی و رضای پروردگارمان را به جای آوریم، پدر و مادر مهربانم شماها برای من خیلی زحمت کشیدید تا مرا بزرگ کردید که عصای پیری شما بشوم اما ناراحت نباشید.
خوشحال باشید که فرزندی را با آن همه مشقات و سختیها بزرگ کردید و آن را در راه سرور شهیدان دادید. به! به! چه معامله خوب و پرسودی با خدای خودتان کردید که متاعی را با آن همه سختی و ناراحتی پرورش داده و بزرگ کرده اید و در راه خدا دادید که رضای او را به جای آورید.
ان شاءا.. امیدوارم پیش جدتان حضرت رسول اکرم(ص) روسفید و سربلند باشید. هدف ما اسلام و رهبرش امام امت خمین عزیز می باشد. امروز باید امام را از همه چیز بیشتر دوست داشته باشیم که امام ما را زنده کردند و به ما روح بخشیدند.
پدرجان! من خیلی نافرمانیها و سرپیچیها از شما کردم و گاه وقتی شما را می رنجاندم. از شما معذرت می خواهم و امیدوارم که مرا ببخشید امیدوارم که مرا حلال کنید من هم از خداوند می خواهم که به شما صبر و استقامت عنایت بفرماید. پیش جده ام فاطمه زهرا سلام الله علیها روسفید و خوشحال باشید.
برادران بزرگوارم از من راضی باشید و همیشه گوش به فرمان امام بزرگوارمان باشید همانطور که بودید. دوستان و همکاران از همگی شما معذرت می خواهم امیدوارم که مرا ببخشید و من سفارشی که برای شما دارم این است که پیرو خط امام امت رهبر کبیر انقلاب اسلامی باشید اگر پیرو ایشان بودید، پیروزید در غیر این صورت گمراه و بدبخت هستید.
مادرجان! خداحافظ پدرجان! خداحافظ
به دوستانم بگویید از من راضی باشند. «سیدحسین افتخاری»
پدرجان! از بچه هایم آقا سید مصطفی و آقا سید مرتضی و مادرشان زهرا مواظبت کنید و نگذارید به آنها سخت بگذرد و ناراحت باشند و نگذارید که احساس راحتی و بی تابی بکنند.
«اجرکم
عندالله سیدحسین علی افتخاری » 25/ 6/ 1362
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد
انتشارات، هنری