برگی از زندگی سراسر جهاد و ایثار شهید «بهمن جمشیدیان قلعه سفید» + تصاویر
سهشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۳۳
او كه مرد جنگ و جبهه بود راهي جبهه حق عليه باطل گشت و در بسياري از عملياتهاي جهت ايجاد رعب و وحشت در دل دشمن زبون شركت جست تا اينكه در سال 64 در عمليات والفجر 8 در منطقه عملياتي فاو بعد از شيميايي شدن براي مدت كوتاهي ...
نویدشاهد البرز:
او روز دهم آبان سال 1342، در شهرستان كرج در خانوادهاي مذهبي چشم به جهان گشود. پدر او را "بهمن" نام نهاد و مادر "مُحسن" ناميد. تحصيلات ابتدايي را در دبستان سعدي گذراند. سال 51 با خانواده به منطقه "محمدآباد" خيابان شهيد "علي ثناجو" آرياي سابق كوچ نمودند. ادامه تحصيلات خود را تا سوم راهنمايي در "مدرسه صيرفي" ادامه داد.
ولي از آنجايي كه تب جنگ به اوج خود رسيده بود به فرمان امام خميني با دلي مالامال از عشق به اسلام در سال 60 وارد جبهههاي نور عليه ظلمت شد.
وی در جنگهاي نامنظم يار ديرين امام سردار شهيد اسلام، دكتر شهيد چمران همرزم او شد و در خط مقدم حضور يافت و در عمليات شعبان شركت جست و از ناحيه دست و پا و كمر مجروح گرديد ولي كار او در اينجا به پايان نپذيرفت و با پذيرفتن مسؤوليت پايگاه شهيد مهين خاكي ستاد ناحيه 8 كار سازماندهي و آموزش نيروها و تشكيل ستاد كمكرساني در محدوده ستاد ناحيه و پايگاه بسيج به همرزمان و همسنگران خود در جبههها ياري نمود.
او كه مرد جنگ و جبهه بود راهي جبهه حق عليه باطل گشت و در بسياري از عملياتهاي جهت ايجاد رعب و وحشت در دل دشمن زبون شركت جست تا اينكه در سال 64 در عمليات والفجر 8 در منطقه عملياتي فاو بعد از شيميايي شدن براي مدت كوتاهي به بيمارستان منتقل گشت و ديري نپاييد كه به همرزمان خود در جنوب پيوست.
در سال 65، بزرگترين و در عين حال سنگينترين عمليات در كربلاي 5 حضور فعالي داشت كه دشمنان اسلام او را از ناحيه كتف و پاي راست هدف قرار دادن او را به بيمارستان اهواز انتقال دادن ولي از آنجا كه صبر و تحمل خود را از دست داده بود بعد از بهبود و التيام به خط مقدم جبههها بازگشت كه خبر مجروحيت برادر خويش را شنيد كه به شيراز حركت كرد تا به بهبود او كمك نمايد.
ولي از آنجايي كه تب جنگ به اوج خود رسيده بود به فرمان امام خميني با دلي مالامال از عشق به اسلام در سال 60 وارد جبهههاي نور عليه ظلمت شد.
وی در جنگهاي نامنظم يار ديرين امام سردار شهيد اسلام، دكتر شهيد چمران همرزم او شد و در خط مقدم حضور يافت و در عمليات شعبان شركت جست و از ناحيه دست و پا و كمر مجروح گرديد ولي كار او در اينجا به پايان نپذيرفت و با پذيرفتن مسؤوليت پايگاه شهيد مهين خاكي ستاد ناحيه 8 كار سازماندهي و آموزش نيروها و تشكيل ستاد كمكرساني در محدوده ستاد ناحيه و پايگاه بسيج به همرزمان و همسنگران خود در جبههها ياري نمود.
او كه مرد جنگ و جبهه بود راهي جبهه حق عليه باطل گشت و در بسياري از عملياتهاي جهت ايجاد رعب و وحشت در دل دشمن زبون شركت جست تا اينكه در سال 64 در عمليات والفجر 8 در منطقه عملياتي فاو بعد از شيميايي شدن براي مدت كوتاهي به بيمارستان منتقل گشت و ديري نپاييد كه به همرزمان خود در جنوب پيوست.
در سال 65، بزرگترين و در عين حال سنگينترين عمليات در كربلاي 5 حضور فعالي داشت كه دشمنان اسلام او را از ناحيه كتف و پاي راست هدف قرار دادن او را به بيمارستان اهواز انتقال دادن ولي از آنجا كه صبر و تحمل خود را از دست داده بود بعد از بهبود و التيام به خط مقدم جبههها بازگشت كه خبر مجروحيت برادر خويش را شنيد كه به شيراز حركت كرد تا به بهبود او كمك نمايد.
شهید "یحیی جمشیدیان قلعه سفید" نه تنها شير غرنده در جبهههاي نبرد بود بلكه كار و تلاش شبانهروزي و آسايش خانواده را نيز عبادت بزرگي ميشمرد. وی بعد از بازگشت از شيراز براي مدت طولاني مسؤوليت اردوگاه مهاجران را در كرج پذيرفت و بعد از آن با تشكيل ستاد تعزيرات حكومتي براي خدمت بيشتر و كوتاه كردن دست محتكران و گرانفروشان به استخدام آنجا درآمد و بعد از مدتي متصدي دفتر فرمانداري ماهدشت شد ولي هنگامي كه آزادگان عزيز، اين كبوتران مهاجر به وطن بازگشتند او كه هنوز حال و هواي خط مقدم و عرصههاي نبرد را در سر ميپروراند براي خدمت به اين عزيزان به ستاد رسيدگي به امور آزادگان منتقل شد علاوه بر تمامي موارد فوق همچنين مسؤوليت "پايگاه بسيج شهيد مهين خاكي" را به عهده داشت.
خصوصاً بعد از جنگ كه دشمن تهاجم فرهنگي را بر عليه مرزهاي جغرافيايي و افكار اين مرز و بوم شروع كرده بود در زمينه فرهنگي به مبارزه با فساد و اجراي فريضه امر به معروف و نهي از منكر فعاليت شديد را آغاز نمود كه از جمله ميتوان احداث مجتمع بزرگ فرهنگي ورزشي را نام برد و همچنين با تلاش شبانهروزي خيابان شهيد ثناجو (آرياي سابق) را به مرحله آسفالت رساند. تمام اين مراحل را صبر ميكرد و همه سختیها را تحمل می کرد. تا آنجايي كه نانجيب مردماني كه فعاليت ايشان را در تمام صحنهها بخصوص فرهنگي و امر به معروف و نهي از منكر ديدند نقشه کشتن او را كشيدند كه با ياري خداوند به دست برادران بسيجي خنثي شد.
او فرزند ماههايي چون محرم و رمضان بود بيشتر اوقات خود را در مسجد ميگذراند و خدمتگزار شايسته و لايق براي خانوادههاي معظم شهدا بود و كمتر كسي است كه اين را نداند و يا باور نكند يا نشنيده باشد.
وی ازدواج کرده و یک فرزند پسر داشت و کارمند فرمانداری بود و با زخمها و جراحات به یادگار مانده از جنگ دست و پنجه نرم می کرد تا اينكه شيميايي در بدن محسن سرباز كرده و بعد از مدت 2 ماه بستري شدن در تاریخ سی و یکم مرداد ماه 1371، در بيمارستان امام خميني ره و ساسان به ديدار محبوب خويش شتافت.
او فرزند ماههايي چون محرم و رمضان بود بيشتر اوقات خود را در مسجد ميگذراند و خدمتگزار شايسته و لايق براي خانوادههاي معظم شهدا بود و كمتر كسي است كه اين را نداند و يا باور نكند يا نشنيده باشد.
وی ازدواج کرده و یک فرزند پسر داشت و کارمند فرمانداری بود و با زخمها و جراحات به یادگار مانده از جنگ دست و پنجه نرم می کرد تا اينكه شيميايي در بدن محسن سرباز كرده و بعد از مدت 2 ماه بستري شدن در تاریخ سی و یکم مرداد ماه 1371، در بيمارستان امام خميني ره و ساسان به ديدار محبوب خويش شتافت.
منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری
نظر شما