سیری در روایت از شهید عسگری؛
شهید «علی‌اصغر عسگری» از شهدای دوران دفاع مقدس است. «محمدحسن مقیسه» در «ستارگان راه» روایتی جذاب از این شهید را نوشته است.


«باغستانی از اخلاق»


به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «علی‌اصغر عسگری»، نوزدهم شهريور 1342، در شهرستان كرج به دنيا آمد. پدرش سليم و مادرش زهرا نام داشت. خواندن و نوشتن نمی‌دانست. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. چهارم اسفند 1363، در شوش با اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

آنچه در ادامه می‌خوانید متن زندگی‌نامه شهید عسگری است. 

«دفترِ باغستان زندگی‌ات که ورق می‌زنم، به بیست برگ هم نمی‌رسد، اما ده‌ها گلبرگ خوشبو و صدها شکوفه سفید رنگ در آن می‌بینم؛ از ادب، اخلاص، اخلاق، اعتقاد؛ محبت، عطوفت، صمیمیت، لطافت؛ محجوبی، محبوبی، مردمی، مهربانی؛ و خصوصاً نگهداشت حرمت پدر و مادر، که این را مومن می‌دانستی و مهربان، و آن‌را دلسوز و همیشه میزبان؛ و جدای از آن خصلت‌ها و این ویژگی‌ها در رفتارت و به ویژه بر زبانت، من شگفتگی غنچه‌های سرخ حیا را می‌بینم.

نازنینم! و آن هنگام که در گلستان احادیث نبوی قدم می‌زدم و از بیان پیامبر رحمتمان (ص) شنیدم که گفت: "حیا سراسر نیکی است و شاخه ای از ایمان؛ و میوه جز خیر از آن نتواند رویید."؛ و تمام تر آنکه آن بزرگ فرمود: "حیا همه دین است."، شهادت دادم که گفته آن سرآمد خلقت را، تو با بهار رفتار و گفتارت به ما نشان دادی، مهربان خوب خدا!


و می‌بینم که بوی معطر هر یک از برگ‌برگ گل‌های خلق و خویت، تا مشامم را به عطر حضور لحظه به لحظه تو در هوای جاری کوچه و خیابان شهرم صمیمی کرده است و من اگر فقط کمی گیج نباشم، می‌توانم تو را ببینم. در هر صبحگاهان و در هر غروب‌گاه از فلق و شفق از بر تا بحر و بیابان تا بیابان؛ تو شاهدی؛ تو شهیدی؛ تو مشهودی؛ تو شهودی برای همیشه تا هر جا و در همه وقت.


و بعد می‌خوانم فصل‌هایی را که از انگشتان دست که نریزد نوشته‌اند که هم به نقاشی دلبستگی داشتی و هم به هنر قالی‌بافی و چه ظرافتی بهتر از این اما مهمترین هنر تو که به مردی و رادی به پایش ایستادی، از نقش و نگار دنیا چشم برگرفتن و از رنگ و لعاب آن دل کندن است.


نی نقش چین، نی حسن فرنگ آفریدن است / بهزادی تو، دست زدنیا کشیدن است

و نیز در گفتاری دیگر، از حضور تو در راهپیمایی‌های اول انقلاب مطالبی خواندم و از غیرت و همت و مبارزات با ضدانقلاب و خدمت خالصانه‌ات در لباس سربازی و در جمع ارتشیان غیور و پنج ماهی که در دو رفت و بازگشت بین خانه و منطقه، تن به خاک جبهه‌ها سپردی و... و اینکه در سطر نوشته‌های آخر دفتر حیاتت نگاشته‌اند:
در رزمایش نیروهای لشکر ۲۳ نوهد که در سد کرج برگزار شد به لقاءالله پیوست.

نام تو نقش و نگار همه دفترهاست / صورتت آیینه‌دار همه دفترهاست
پشت در پشت گل از مهر تو برخاست است / مهر روی تو بهار همه دفترهاست

انتهای پیام/ 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده