نوید شاهد - "شهید محمدحسین اخی" از شهدای دوران دفاع مقدس است. در روایت این شهید آمده است که او در نوجوانی کارگر کوره آجرپزی بوده و در دوران دفاع مقدس در سومار به شهادت می رسد.

شهید

به گزارش نوید شاهد البرز؛ "شهید محمدحسین اخی" که نام پدرش مصطفی است در سال ۱۳۴۰ در اشتهارد چشم به جهان گشود. وی هشتم خرداد ۱۳۶۱ در «تپه‌کبود» مهران به شهادت رسید و تربت پاکش در گلزار شهدای اشتهارد است.


آنچه در ادامه می‌خوانید روایتی از شهید اخی است.
«هنوز کودک بود که طعم تلخ یتیمی را چشید و سایه مهر پدر از سرش کوتاه شد. تا سوم راهنمایی درس خواند و سپس، برای کمک خرج خانواده، در کوره های آجرپزی تن به کار داد. در کوران انقلاب در تظاهرات، حضوری جدی داشت و حامی امام خمینی و نهضت اسلامی اش بود. با شروع جنگ تحمیلی در ابتدا به سربازی رفت و بعد از گذراندن آموزش داوطلبان راهی جبهه شد. از دوران خدمت شهید محمدحسین اخی، فقط ۱۴ ماه (در حالت آماده باش) در منطقه "زله زرد" گیلان‌غرب سپری شد. او در بسیاری از درگیری های آن منطقه، حضور شجاعانه داشت. بعد از پایان خدمت، ۶ ماه دوره احتیاط خدمتش را باید در رشت می گذراند، اما دوباره داوطلب نبرد در جبهه‌ها شد. هنوز یک ماه بیشتر به پایان خدمتش نمانده بود که با اصابت ترکش خمپاره به دیدار دوست شتافت.
برادرش می‌گوید: برادرم وقتی داشت به جبهه می‌رفت، گفت: "اگر توفیق شد و شهید شدم، ناراحت و غمگین نشوید. اگر هم در بهشت به رویم باز نشد که به نظرتان بازمی‌گردم. این وظیفه هر ایرانی مسلمان است که به فرمان رهبر عزیزش، تن دهد و برای حفظ آبروی اسلام به میدان جنگ برود."
 روزی از روزهای جنگ به ما خبر داد او مجبور شد و باید به نیروی انتظامی حصارک‌کرج مراجعه کنیم. من به اتفاق مادر و دیگر افراد خانواده و فامیل به آنجا رفتیم، اما وقتی از برادرم سراغ گرفتم، دریافتم که او شهید شده است! بعد هم پیکرش را تحویل گرفتیم و به اشتهارد بردیم. در اشتهارد او را به کوشک آباد بردیم تا غسل بدهیم.  هنگامی که پتوی دور پیکرش را بازکردیم، با صحنه دلخراشی روبه‌رو شدیم. اصلا نمی شد اورا غسل داد، چرا که دست و پاهایش قطع شده بود؛ بنابراین به همان ترتیب، شهید عزیزمان را کفن کردیم. لحظه‌های دردناکی بود.
یکی از هم‌رزمانش می‌گوید: من و این شهید و چند همرزم دیگر، که حدود ده نفر می شدیم، در جبهه سومار برای حمله به عراقی ها جلو رفتیم. بعد از درگیری سخت، حدود ۴۰ نفر از آنان را از بین بردیم و ۱۴ نفر شان را اسیر کردیم و بازگشتیم. با اینکه سلاح های ما از نوع سبک بود اما فقط یک نفرمان مجروح شد و عملیاتمان با پیروزی پایان یافت. برادر بزرگترش حاج حسن نیز چند سال بعد از او به شهادت رسید.»

 

منبع: مسافران بهشت

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده