در روایت سیره و حیاتِ طیبه شهیدکلانتری مطرح شد؛
نوید شاهد - "شهید مهدی کلانتری" از شهدای دوران دفاعِ مقدس است. همسرش می‌گوید: «در آخرین اعزامش در حالی‌که از من خداحافظی می‌کرد، گفت: من دیگر باز نمی گردم!» متن این روایت را در نوید شاهد بخوانید.

من دیگر بازنمی‌گردم!

به‌گزارش نوید شاهد البرز؛ "شهید مهدی کلانتری" که نام پدرش علی است در سال ۱۳۴۲ چشم به جهان گشود. در دوران دفاع مقدس در منطقه جنگی فاو عراق پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۵ به شهادت رسید. پیکر مطهرش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

آنچه در ادامه می‌خوانید روایتی از سیره و حیات طیبه این شهید گرانقدر است.
دوران کودکی و نوجوانی اش در کنار پدری سپری شد که ایمان واقعی و پایدار، در دل شعله‌ور بود. به همین سبب، مهدی شیفته تعالیم قرآنی و نماز شد. تا سوم راهنمایی درس خواند. سپس در اداره مخابرات مشغول به کار شد. در بیست و یک سالگی ازدواج کرد و خدا به او پسری هدیه داد. وقتی جنگ شد، مهدی درنگ نکرد و در دفتر بسیج ثبت‌نام کرد و سپس راهی جبهه‌ها شد. او دوبار به مناطق عملیاتی اعزام شد. سرانجام روح پاکش در عملیات والفجر ۸ از کالبد جسم رهایی یافت و در ملکوت اعلا جای گرفت.


همسرش می گوید: شهریور سال ۱۳۶۴ بود که با مهدی ازدواج کردم مدت زندگی ما حدود هشت ماه بود و حاصل ازدواج‌مان پسری شد که هیچ گاه روی پدر را ندید. پسرم بعد از شهادت آقا مهدی به دنیا آمد. البته آقا مهدی به دلیل اینکه من شوهر اولم را در جبهه ها از دست داده بودم، با من ازدواج کرده بود تا جای خالی‌اش را برایم پر کند؛ اما خودش هم به قافله شهدا پیوست و من همچنان تنها ماندم.
آقا مهدی اخلاق خیلی خوبی داشت. همیشه ما را به پیروی از امام خمینی سفارش می کرد و می گفت: "وظیفه هر کسی است که به فرمان امام لبیک بگوید، به جبهه برود و جان برکف، در مقابل هجوم متجاوزان به ایستد."
 با رفتنش به جبهه موافق بودم؛ حتی خودم مشوق رفتنش شدم، چرا که پای حفظ دین و قرآن و کشور و امام در میان بود. وقتی داشت در آخرین اعزامش از من خداحافظی می‌کرد، گفت: من دیگر باز نمی گردم!

 

منبع: کتاب مسافران بهشتی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده