گفتگویی در حاشیه کنگره استانی فرشتگان تاریخ‌ساز؛
نوید شاهد - جانباز پنجاه و پنج درصد دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار نوید شاهد البرز می‌گوید: ما جانبازان برای فرزندانمان جز زحمت چیزی نداریم. آنها از روزی که چشم باز می کنند هم‎درد ما می‌شوند ... در ادامه متن کامل این گفت‌و گو را بخوانید.

 

چند قدم همراه درد‌دل‌های یادگارخیبر، بدر و والفجرها

به گزارش نوید شاهد البرز؛ در فضای کردان که پذیرای مهمانان کنگره استانی فرشتگان تاریخ‎ ساز بود، چند قدمی با جانباز حسین اسکندری که هم از عملیات های بزرگ و پیروزمندانه بدر، خیبر، والفجر یادگار دارد و هم خود یادگار و سند بی بدیل حماسه هشت سال دفاع مقدس است، همراه شدیم تا داستان حماسه و قهرمانی او را به نقش پدری‌اش پیوند بزنیم. به طور قطع، این قهرمان روزهای جنگ داستان های زیادی از عملیات ها در خاطر دارد که گوشی شنوا برای شنیدن می‌خواهد.  

هم‌رزمی با حاج‌ احمد متوسلیان

حسین اسکندری جانباز 55 درصد دوران دفاع مقدس می‌گوید: سال 59 وظیفه هر کسی بود که برود. قدم اندازه اسلحه بود. چهارده سالم بود. من با شناسنامه پسر عمویم که فلج بود به جبهه رفتم. بعد که سنم بیشتر شد با شناسنامه خودم می‌رفتم. مریوان بودم. فرمانده‌مان حاج احمد متوسلیان بود. من با آنها از مریوان تا جنوب لبنان رفتم. لشکر حضرت رسول (ص) بودم که لشکر به لبنان رفت. آن موقع در لبنان کارهای تبلیغاتی انجام می دادیم. در حدود هشت ماه آنجا بودم. من در عملیات مسلم بن عقیل، خیبر، بدر، والفجر یک، دو، سه و چهار هم بوده‌ام. سه بار مجروح شدم؛ یک بار موج گرفته و یک بار ترکش خوردم و در آخرین عملیات بدر، شیمیایی شدم. من جانباز پنجاه و پنج درصد هستم.

تا چند سال پیش احتیاج به عصا نداشتم، سنم که بالا رفت و با داروهایی که می‌خورم، عصا به دست شدم. 

چند قدم همراه درد‌دل‌های یادگارخیبر، بدر و والفجرها

 بدون تعارف‎های جانبازی که پدر است

جانباز اسکندری درخصوص نقش پدری‌اش می‌گوید: بدون تعارف بگویم بچه های ما مثل بچگی ما نیستند. ما بچه‌هایی بی‎‌سوال و بی‎‌چون و چرا بودیم. فرزندانم به من می‌گویند: پدر شما این‎همه زحمت کشیدید چه شده؟ جانت را وسط گذاشتی چکار برایت کردند؟ من هنوز مستاجرم.

بچه‌ها درس خوانده‌اند. دختر من فوق‌لیسانس حقوق، پسرم لیسانس برق، دخترکوچکم پزشکی می‌خواند. آنها در عرصه های علمی تلاش خودشان را کرده اند، ولی از بعضی از اتفاقات و بی مسئولیت ها دلگیر و ناراحتند.

ما جانبازان برای فرزندانمان جز زحمت چیزی نداریم. آنها از روزی که چشم باز می کنند هم‎درد ما می‌شوند. من تا جایی که توانستم در حقشان کوتاهی نکردم. اما بعضی موارد را که در جامعه می بینند و مطرح می‎‌کنند من خجالت می کشم. خیلی از جانبازان شرایط خوبی ندارند. به هرحال فرزندان موفقی دارم. من تا آنجایی که در توانم بوده است برایشان پدری کرده‎‎ ‎ام منتها من پدرام، اندازه یک پدر جانباز است. راه و چاه را به آنها یاد دادم. آنها را ولایی بار آوردم. پیرو رهبری هستند.

وی با مطرح کردن این سوال که آن دنیا جواب شهدا را که می خواهد بدهد، بیان می‌کند: نوزدهم اسفند 1363 عملیات بدر آخرین عملیاتی بود که شرکت داشتم.

اگر مسئولان ما به حرف های رهبری گوش دهند همه چیز درست می شود. آن دنیا جواب شهدا را چه می خواهند بدهند. هفتاد درصد مردم ما قدرشناس خانواده شهدا هستند. توصیه می کنم که اگر پشتیبان ولایت فقیه و پیرو رهبری باشید، همه چیز درست می شود. همه شهدا، آزادگان و جانبازان مردان ایران و قهرمانان ما هستند.

جامانده قافله شهدا

جانباز پنجاه و پنج درصد عملیات خیبر و بدر در پایان بیان می‌کند که دعا کنید ما جاماندگان قافله شهادت هم برویم و به هم‌رزمان شهیدمان بپیوندیم. در دوران جنگ شهید باکری به رزمندگانش گفته‌ بود بچه ها دعا کنید بعد جنگ را نبینید! الان یک سری جانبازان ما بعضی مسئولان را می‎‎‌بینند آرزوی رفتن دارند. ما واقعا دیگر خسته شده‌ایم. ارزش‌هایی که ما برای آنها جا می‌دادیم زیرپا گذاشته می‌شود.

گفت‎گو از اباذری

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده