گریزی بر خاطرات کربلای 4 در کلام رزمنده و جانباز کرجی؛
نوی شاهد - در گزیده‌ای از خاطرات کربلای چهار در کلام جانباز "اسماعیل زمانی" آمده ‎است: «راستش خیلی از بچه ها قبل از حرکت ستون گردان با هم وداع عاشورایی کردند. گویی آنها می‌دانستند چه کسی زنده میماند و یا چه کسی شهید، یا مجروح و اسیر می‌شود.»

به گزارش نوید شاهد البرز؛ در شب دوم دی ماه 1365حوالی ساعت 21 به‌ گردان دستور دادند حرکت کند. شب عجیبی بود. سکوت همه‌جا را فرا گرفته بود. سال 64 از محور نهرخین وارد عملیات شدیم. آن سال در گردان خط شکن بودم.  خلاصه ستون گردان حرکت کرد. آسمان تاریک و هوا سرد بود. راستش خیلی از بچه ها قبل از حرکت ستون گردان با هم وداع عاشورایی کردند. گویی آنها می‌دانستند چه کسی زنده می‌ماند و یا چه کسی شهید و یا مجروح و یا اسیر می‌شود.

وداعی عاشورایی

نفر جلوی من، برادری بود بنام "شهرام" روضه خون و مداح گردان بود. صورتش از نور اخلاص درونش برق می‌زد. زیر لب ذکر می‌گفتم دلیلی برای ترس جود نداشت اما چون باید در سکوت مطلق راه می‌رفتیم و حرفی نمی‌زدیم، کمی دلهره‌آور بود. خلاصه ستون نفرات گردان به کانالی که در جلسه توجیهی روز گفته بودند. رمز عملیات کربلای 4 محمد رسول الله (ص)بود.
وارد کانال شدیم. از سر ستون یک پیام البته در سکوت کامل مخابره شد. به این نحو که فرمانده گردان سر ستون به نفر پشت سریش گفت: بچه ها داخل کانال بنشینند و مشغول ذکر یا خدا باشند. این خبر در عرض چند دقیقه به آخرین نفر داخل ستون گردان رسید. در دل آن تاریکی دقیق می‌شد انوار نور الهی را در چهره خیلی از بروبچه های گردان دید.


انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده