آخرین اخبار:
کد خبر : ۴۳۷۴۹۳
۱۵:۵۵

۱۳۹۷/۰۶/۱۷

خاطره اى از شهادت شهيد محمود حقيقت

خاطره اى از نحوه ى شهادت شهيد «محمود حقيقت» به نقل از مادرش كه مى‌گويد: بعد از شهادت محمود روزى يكى از دوستانش كه همسنگرش بود پيش ما آمد. به او گفتم سرنوشت محمود چى شد.
نویسنده :
مدیر


خاطره اى از شهادت شهيد محمود حقيقت
نويد شاهد مازندران: مادر شهيد محمود حقيقت مى گويد:
بعد از شهادت محمود روزى يكى از دوستانش كه همسنگرش بود پيش ما آمد. به او گفتم سرنوشت محمود چى شد؟

او گفت: محمود نوبت نگهبانى خود را تمام كرده بود و براى استراحت به سنگر آمد تا مى خواست بند پوتينش را باز كند، دوستش بهش گفت: محمود جان سرم درد مى كند، مى توانى به جاى من نگهبانى بدهى؟

محمود وقتى براى نگهبانى به داخل سنگر رفت، يكدفعه خمپاره اى به سنگر نگهبانى اش اصابت كرد و محمود بشدت مجروح شد. آن موقع ماشين امداد نبود كه او را به بيمارستان برسانند. محمود را داخل وانت گذاشتند و به سمت بيمارستان بردند، در اين هنگام دوست محمود او را صدا كرد ولى محمود در آن لحظه دستش را تكان داد (بلند كرد) و شهيد شد.

مرکزاسنادبنیادشهیدوامورایثارگران/
انتهای پیام/

گزارش خطا

ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه