
نوید شاهد قزوین:
وصیت نامه شهید محمدعلی ظاهری
کلید آزادی خودم را پیدا کردم
این دنیا را مانند یک قفس احساس کردم و تصمیم گرفتم -در ماه مبارک رمضان-
خودم را از این قفس نجات دهم و آزاد گردانم و به هر سو که می خواهم همانند
یک کبوتر به پرواز درآیم؛
اما دیدم برای نگاه داشتنم در این قفس، دامها و
توطئه ها ریخته اند که یک سری از آنها، وابستگی های انسان به این دنیا است
که نامش را دام گذاشتم.
وقتی به امام نگاه کردم و دیدم چگونه دل از این قفس بُریده و می گوید: من
خدمتگزار شما هستم، با کمی اندیشه قیدِ همه ی وابستگی ها را زدم و به تاریخ
و به رهبرانم نگاه کردم؛ به علی(ع) و به حسین(ع)...
دیدم که چگونه و از چه
راهی از این قفس گریختند؛ لذا به تکاپو و جنب و جوش درآمدم.
دنیا که همان
قفس باشد؛ اما قرآن و نهج البلاغه را یافتم که به من گفتند: اگر می خواهی
از قفسِ دنیا بگریزی و به پرواز درآیی، باید راه حسین(ع) و علی(ع) را -که
همانا مرگ سرخ است- بپذیری!
پذیرفتم و قبول کردم و کلید آزادی خودم را -که
همانا شهادت باشد- پیدا کردم که با شهادتم چنان این قفس و قفس نشینانش را
به لرزه در خواهم آورد که به خود آیند و قید وابستگی های دنیا و این قفس را
بزنند و این قفس را -که همانا دنیا باشد- با مرگ سُرخم همانند موم نرم می
کنم و آن گاه به آرزویم می رسم و به پرواز در خواهم آمد.
به دشمنم (ابرقدرت ها) بگو که «ظاهری» از قول رهبرش حسین(ع) می گوید: گلوله
های ما شما را به جهنم و گلوله های شما ما را به بهشت می رساند.
به سفیر
گلوله های دشمن بگو: بیا منم که سینه ی خودم را سپر کردم تا راه حسین بن
علی(ع) و امام خودم خمینی را ادامه دَهَم.
پدر و مادرم! موقعی که خبر مرگ مرا برایتان آوردند، از شما راضی نیستم
برایم گریه کنید؛ بلکه دوست دارم بگویید: «انا لله و انا الیه راجعون».
ما
همه مانند گناهکاران، در درگاهِ خدا مجرم و مسؤولیم.
امید آن دارم که خدا
گناهان همه ی ما را ببخشد و همان طوری که امام فرزندش را از دست داد و
نگریست، شما هم نگریید و خودسلاح به دست گیرید و از اسلام و مکتب خود دفاع
کنید و ثابت کنید مسلمان و پیرو حسین(ع) هستید.
آن قدر بجنگید تا -به قول
قرآن- مستضعفان زمین را وارثان زمین کنید و در پیشگاه خدا و ائمه روسفید
گردید.
همیشه کلمه ی «لا» را در مقابل ظلم به کار گیرید.
محمدعلی ظاهری
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین.